بازگشت

بازگشت

بازگشت (Return) به معنای برگشتن به یک مکان، وضعیت یا حالت قبلی است. این واژه می‌تواند در زمینه‌های مختلفی به کار برود و معانی متفاوتی داشته باشد:

فیزیکی: در معنای فیزیکی، بازگشت به حرکت یک شخص یا شیء به نقطه‌ای که از آنجا آمده است، اشاره دارد. مثلاً یک مسافر بعد از سفر به خانه خود بازمی‌گردد.

احساسی و روانی: در زمینه‌های احساسی یا روانی، بازگشت می‌تواند به حالتی اشاره کند که شخص به وضعیت عاطفی یا ذهنی قبلی خود برمی‌گردد، مثلاً برگشتن به آرامش بعد از یک دوره تنش.

اجتماعی: در بعد اجتماعی، این واژه می‌تواند به معنای برگشتن به یک جمع یا گروه اجتماعی باشد. این نوع ممکن است در نتیجه تغییرات در زندگی، مانند برگشتن به محل کار بعد از مرخصی یا بازگشت به جامعه پس از یک دوره انزوا یا جدایی اجتماعی باشد.

لغت نامه دهخدا

بازگشت. [ گ َ ] ( مص مرکب مرخم ) عود. مراجعت. ( آنندراج ). رجعت. ( ناظم الاطباء ). ارتجاع. رجوع.

فرهنگ معین

(گَ ) (مص مر. ) ۱ - برگشت از جایی، مراجعت. ۲ - رجوع از آهنگی به آهنگ مناسب دیگر (موسیقی ).

فرهنگ عمید

بازگرد، برگشتن از جایی، مراجعت، عود.
بازگشتن
۱. بازگردیدن، برگشتن.
۲. برگشتن از جایی، مراجعت کردن.
۳. [قدیمی، مجاز] توبه کردن.
۴. [قدیمی] از کاری دست برداشتن.
۵. [قدیمی] منصرف گشتن.

فرهنگ فارسی

برگشتن از جائی، مراجعت کردن، عود
( مصدر ) ۱ - برگشت از جایی مراجعت رجعت.۲ - رجوع از آهنگی یاهنگ مناسب دیگر.

فرهنگستان زبان و ادب

{relapse} [پزشکی] ظهور مجدد علائم بیماری، چند هفته تا چند ماه پس از بهبود ظاهری

دانشنامه آزاد فارسی

بازگشت (The Homecoming)
نمایش نامه ای در دو پرده، از هارولد پینتر، به زبان انگلیسی، منتشرشده در ۱۹۶۵، اجرا در همان سال در آلدویچ تئاتر لندن. شخصیت های این نمایش نامه که داستانِ آن در فضای بستۀ خانه ای در لندن و طی دو روز اتفاق می افتد، هویتی نامشخص دارند و فقط به نشانۀ سنّ شان شناخته می شوند. ماکس، پدرِ پیر خانواده با دو پسرش، لنی و جوی، و برادرش سام زندگی می کند. پسر دیگر ماکس، تِد، به همراه همسرش، روت، پنهانی از امریکا به خانه بازمی ­گردد. جدّ و جهد خانواده برای نگاه­ داشتن روت در کانون خانواده چونان لعبتی شهوانی، با گفت وگوهایی خشن، جنسی، متناقض و مضحک، اساسِ نمایش نامه را تشکیل می دهد. تِد نیز که گویی بازگشت به موطن سایه روشن های زندگی گذشته اش را بدو بازگردانده است، به نوبۀ خود سهمی در گفت وگوها دارد. بازگشت یکی از نقاط اوج نمایش نامه های پینتر به شمار می رود. «پینتربازی» (اصطلاحی در توصیف آثار پینتر، به معنی غرابت نگران کننده در پَسِ امر واقعی و روزمره)، در این نمایش نامه کاملاً مشهود است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بازگشت، اصطلاحی در طریقه نقشبندی است.
یکی از هشت کلمه ای که خواجه عبدالخالق غُجدوانی (متوفی ۵۷۵) وضع کرده و به همراه سه کلمه دیگر، که بعدها افزوده شده است، اصول یازده گانه طریقه نقشبندیه را تشکیل می دهد.
این کلمه فارسی، مانند دیگر اصطلاحات فارسی نقشبندیه (مثل «هوش در دم»، «نظر بر قدم»)، در متون عربی و ترکی و اردو نیز به همین هیئت متداول است.
بازگشت آن است که سالک پس از ذکر («یادکرد»)، که با شرایطی خاص گفته می شود، این عبارت را به زبان آرد یا بر دل بگذراند که «الهی انتَ مقصودی و رضاکَ مطلوبی» (خداوندا مقصود من تویی و خشنودی تو خواست من است).
معمولاً عبارت بازگشت پس از هر صد بار ذکر گفته می شود و گاه در آغاز ذکر نیز ادا می شود.
هدف از بازگشت
غرض اصلی از بازگشت، چنانکه گفته اند، نفی خواطر است.
بدین وسیله درون سالک از هر خاطرِ نیک و بد پاک و از تصور ما سوای حق فارغ می شود و ذکر او از شایبه غیْرخالص می ماند
چون، به تعبیر شیخ احمد سرهندی، «مقصودیّت شی ء مستلزم معبودیّت آن است»، بازگشتْ سالک را از تصوّر هر مقصود و معبودی جز خدا باز می دارد.
تعریف دیگر برای بازگشت
برخی گفته اند که بازگشت کنایه از رجوع ذاکر به خداوند است برای اظهار عجز و تقصیر؛ زیرا توفیق ذکر و حضور داشتن و کشف اسرار، همه، به یاری خداوند تعالی است.

ویکی واژه

regresso
برگشت از جایی، مراجعت.
رجوع از آهنگی به آهنگ مناسب دیگر (موسیقی)
بازگشت

جملاتی از کلمه بازگشت

همه را بازگشت حضرت اوست هرکرا مُنّتی است مِنت اوست
محمدی در ابتدای فصل ۷۹–۱۳۷۸ به استقلال پیوست و پس از ۳ فصل به پیکان پیوست. وی ۲ سال در پیکان بود و پس از آن مجدداً به ابومسلم بازگشت.
بازگشت تو اگر بود به پیری موقوف صبح شد، می گذرد وقت دعا بسم الله
در ادامه ان دو به جزیره مقابل می‌روند تا به هدایت مردم بپردازند اما با شکست روبرو می‌شوند و می‌فهمند که مردم به ظواهر شرع علاقه‌مندند. سر انجام ان دو به جزیره قبلی بر می‌گردند. بازگشت ان دو از نظر طرفداران با معنایی عرفانی – فلسفی رساله، به این معنیست که مردم عادی از درک حقیقت‌های عقلانی عاجزند و باید با آن‌ها به زبان شرع و در قالب تمثیل صحبت کرد.
پس از آن سلطان به جنگ حصار تور رفت و آنرا بعد از هفت روز بگشود. با خبر سقوط حصار تور و جوروَس، تمام غوریان مطیع سلطان شدند. پادشاه شان درمیش‌بد با هدایای بسیار در مروه نزد سلطان آمد و سلطان او را بخشیده، خود به هرات بازگشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تماس فال تماس فال کارت فال کارت