بازنشسته

بازنشسته به فردی اطلاق می‌شود که پس از سال‌ها کار پیوسته و در سنین بالا، از ادامه خدمت دولتی معاف می‌شود و در عوض، حقوقی به‌عنوان مستمری دریافت می‌کند. این وضعیت به معنای پایان کار فعال فرد در یک شغل رسمی است، در حالی که او همچنان از مزایای مالی برخوردار است. به نوعی، بازنشستگی به فرد این امکان را می‌دهد که پس از سال‌ها تلاش و خدمت، به آرامش و استراحت بپردازد. در اینجا، مفهوم خاموشی و فرونشستگی نیز به این حالت اشاره دارد، به این معنا که فرد از فعالیت‌های روزمره خود فاصله می‌گیرد و به دوران جدیدی از زندگی وارد می‌شود. بازنشستگی نه تنها یک تغییر در وضعیت شغلی است، بلکه فرصتی برای بازنگری در زندگی و اختصاص زمان بیشتر به علایق و فعالیت‌های شخصی نیز فراهم می‌آورد.

لغت نامه دهخدا

بازنشسته. [ ن ِ ش َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) متقاعد. ( لغات مصوبه فرهنگستان ). کسی که بر اثر مدتی کار مداوم در سنین پیری از خدمت دولت معاف میشود ولی حقوقی دریافت میکند. رجوع به بازنشستگی شود. || خاموش. فرونشسته. منطفی:
شمع فلک با هزار مشعل انجم
پیش وجودت چراغ بازنشسته است.سعدی ( طیبات ).

فرهنگ معین

(نِ شَ تِ ) (اِمف. ) کسی که در پیری یا پس از مدتی طولانی یابه علل دیگراز کار برکنار شود واز حقوق بازنشستگی استفاده کند.

فرهنگ عمید

۱. کارمند اداره که سال های خدمت خود را مطابق قانون به پایان رسانیده و به واسطۀ خستگی یا پیری از کار برکنارشده و حقوق بازنشستگی می گیرد.
۲. [قدیمی، مجاز] خاموش شده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که در پیری یا پس از مدتی طولانی یا بعلل دیگر از کار بر کنار رود و از حقوق بازنشستگی استفاده کند متقاعد. ( جمع: بازنشستگان ).

ویکی واژه

(اداری): ویژگی آنکه بعد از مدت طولانی‌ای کار کردن (معمولا ۳۰ سال)، دست از کار می‌کشد یا برکنار می‌شود و حقوق بازنشستگی می‌گیرد.
کسی که در پیری یا پس از مدتی طولانی یا به علل دیگر از کار برکنار شود و از حقوق بازنشستگی استفاده کند.

جمله سازی با بازنشسته

در سال ۱۴۰۱ ادوبی این برنامه را بازنشسته و با ادوبی فرسکو جایگزین کرد.
«عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، بازنشسته مظلوم، صاحب‌عزاست امروز»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال سنجش فال سنجش فال لنورماند فال لنورماند فال ابجد فال ابجد