در باب معنی اولویت در فلسفه، قاعده ای به نام "الشیء ما لم یجب لم یوجد"وجود دارد و مفادش، چنین است که هر چیزی که ممکن بالذات است، برای آنکه به وجود آید، باید حتماً موجود دیگری وجود را برایش ضروری کند؛ یعنی به آن وجوب دهد و لذا هیچ ممکن بالذاتی تا واجب بالغیر نشود، موجود نمی شود.

اولویت
لغت نامه دهخدا
- اولویت ذاتیه؛ نزد حکماء بدو معنی اطلاق میشود اول اینکه یکی از دو طرف ممکن نسبت به ذات آن سزاوارتر بوده باشد. و دوم آنکه ذات ممکن یکی از دو طرف را اقتضاء کند بر سبیل اولویت بقیاس آنچه حکماء و متکلمان درواجب بالذات میگویند. و هر یک بر دو وجه متصور است یکی آنکه اولویت نسبت بذات ممکن ضروری باشد. دوم اینکه ذات ممکن اولویت یکی از دو طرف را بر سبیل اولویت اقتضاء کند و همچنین است اولویت اولویت. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
- بطریق اولویت؛ بطریق برتری. ( ناظم الاطباء ).
- حق اولویت؛ حق تقدم و برتری.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مقدم بودن، پیش از چیزی یا کسی قرار داشتن.
فرهنگ فارسی
(مصدر ) سزاوارتری تقدم. یا حق اولویت. حق تقدم حق برتری.
تفوق و رجحان
دانشنامه اسلامی
اولویت. واژه اولویت ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: اولویت (فقه)، حقّ تقدّم و بحث شده در باب های طهارت، صلات، رهن، نکاح و احیاء موات• اولویت (فلسفه)، مفاد قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد مفهوم اولویت، به مفهوم موافقِ ماخوذ به ملاک اولویت قیاس اولویت، به معنای اقوی و اشدّ بودن «علّت» در «فرع» قیاس فقهی [ویکی فقه] اولویت (فقه). حقّ تقدّم همچنین افضلیّت را اولویّت می گویند و اولویّت به معنای اول در بابهایی همچون طهارت، صلات، رهن، نکاح و احیاء موات آمده است و معنای دوم در باب صلات آمده است. اولویّت به معنای اول، اولویّت تعیینیّه است؛ یعنی تنها، صاحب اولویّت حق انجام دادن عمل را دارد و دیگران جز با اذن او نمیتوانند اقدام به آن عمل کنند؛ ولی به معنای دوم، اذن صاحب اولویّت لازم نیست و پیشی گرفتن دیگران بر او جایز است؛ گرچه صاحب اولویّت برای انجام دادن آن عمل سزاوارتر است.
ویکی واژه
جملاتی از کلمه اولویت
استانداردسازی آموزش زبان فارسی یکی از اولویتهای کلیدی و اهداف عمده بنیاد سعدی، به عنوان متولّی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان در جهان است.