او در زبان فارسی یک ضمیر است که به معنای آن به کار میرود. این ضمیر برای اشاره به فرد سوم شخص مفرد یا اشیایی که از آنها یاد میشود (آن) استفاده میشود. این ضمیر در حالت فاعلی، حالت مفعولی و حالت اضافی (مانند کتاب او) به کار میرود. در گذشته، او برای اشیای دارای عقل و بدون عقل به کار میرفت، اما امروزه بیشتر برای اشیای دارای عقل استفاده میشود.
او
لغت نامه دهخدا
کی تواند که همچو ماغ چکاو
بزند غوطه در میانه آو.سنائی یا لطیفی ؟دستی که جود با کف او آشناوش است
دستی که آو در یم او آشناوراست.شرف شفروه.بیت شرف شفروه شاهد این دعوی نتواند بود، چه آو را آب هم توان خواند بی آنکه تغییری در معنی و وزن راه یابد، لکن فرهنگها بدین گونه نقل کرده اند.
او. ( ضمیر ) ضمیر غایب است نسبت به ذوی العقول چه غیر ذوی العقول را آن گویند. ( برهان ). و اکثر ضمیر آن هم به ذوی العقول آمده. ( آنندراج ) ( هفت قلزم ). کلمه اشاره است که بشخص غایب اشاره می کند و نیز ضمیر منفصل است در صورتی که مرجع آن شخص باشد. ( از ناظم الاطباء ). سوم شخص مفرد غائب ( در حالت فاعلی و مضاف الیه بودن و در حالت مفعولی ):
چون از آن روز برنیندیشی
که بریده شود در او انساب
وندر او بر گناهکار به عدل
قطره ناید مگر بلا ز سحاب.ناصرخسرو.
او. [اَ و ] ( ع حرف ) حرف عطف است به معنی یا و در خبر برای شک آید یا ابهام و در انشاء برای تخییر یا اباحه و یا مطلق جمع و یا تقسیم و یا تقریب. ( از ناظم الاطباء ): و ارسلناه الی مائة الف او یزیدون: ( قرآن /37 148 ). || بمعنی الی و الا ( حرف استثناء ). || گاه بطور شرطی استعمال شود. || گاه برای تبعیض و گاه به معنی بل. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
[ په. ] (ضم. ) ضمیر منفصل، سوم شخص مفرد، اوی، وی.
فرهنگ عمید
وی، ضمیر منفصل سوم شخص مفرد غایب، اشاره به شخص غایب.
فرهنگ فارسی
اوی، وی، ضمیرمنفصل، سوم شخص مفردغایب، اشاره به شخص غایب، آب، نام ماه یازدهم سال سریانی یارومی مطابق مرداد، ماخوذازعب
ضمیر منفصل سوم شخص مفرد در حالت فاعلی: او گفت او نوشت و حالت اضافی: کتاب او. یا او را. ضمیر منفصل سوم شخص مفرد در حالت مفعولی: او را گفت او را داد. توضیح در قدیم (او ) برای ذوی العقول و غیر ذوی العقول هر دو مستعمل بود و در عصر حاضر غالبا برای ذوی العقول آید.
دانشنامه عمومی
آو (وزر). آو ( به آلمانی: Bückeburger Aue ) یک رود در آلمان است که در نیدرزاکسن واقع شده است.
او (بلژیک). شهر او ( به فرانسوی: Hove ) در شهرستان آنتوئر در استان آنتوئر در منطقه فلاندری در کشور بلژیک واقع شده است.
او (روستا). او ( به فرانسوی: Eus ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Prades واقع شده است.
او ۲۰٫۰۸ کیلومترمربع مساحت و ۴۱۱ نفر جمعیت دارد و ۳۴۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است و یکی از زیباترین روستاهای فرانسه است.
او (سن ماریتیم). او ( به فرانسوی: Eu ) کمونی است در شهرستان سن - ماریتیم در ناحیهٔ نورماندی علیا در شمال فرانسه.
او در نزدیکی کرانه های خاوری شهرستان و در مرز پیکاردی جای دارد. اهالی او را در زبان فرانسوی اودوا ( به فرانسوی: Eudois ) می خوانند.
کنت نشین او در ۹۹۶ میلادی به دست ریشار یکم، دوک نورماندی تأسیس شد.
او (شوارتسوالد). او ( شوارتسوالد ) ( به آلمانی: Au ) یک شهر در آلمان است که در برایگاو - هخشوارتسوالد واقع شده است.
او (فیلم ۱۹۱۷). «او» ( انگلیسی: She ( 1917 film ) ) فیلمی در ژانر فانتزی است که در سال ۱۹۱۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به والسکا سورات اشاره کرد.
او (فیلم ۱۹۲۵). او ( انگلیسی: She ) فیلمی در ژانر فانتزی است که در سال ۱۹۲۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بتی بلایت و کارلیل بلکول اشاره کرد.
او (فیلم ۱۹۵۴). او ( انگلیسی: She ) یک فیلم در سبک درام به کارگردانی رالف تیله است که در سال ۱۹۵۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مارینا ولادی، والتر گیلر، و نادیا تیلر اشاره کرد.
او (فیلم ۱۹۸۲). او ( انگلیسی: She ) یک فیلم آخرالزمانی محصول سال ۱۹۸۴ سینمای ایتالیا است.
خطر لوس شدن
در یک دنیای پسارستاخیزی، او به دو برادر کمک می کند تا خواهر اسیرشان را نجات دهند. در طول مسیر پیش از مقابله با سرنوشت و رویارویی با اهریمن داستان با موجودات عجیبی مبارزه می کنند و …
او (فیلم ۲۰۰۵). او ( به تلوگویی: Athadu ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۵ و به کارگردانی تریویکرام سرینیواس است. در این فیلم بازیگرانی همچون ماهش بابو، تریشا، سنو سود، کوتا سیریوانسا رائو، سایاجی شینده، نثار، پراکاش راج ایفای نقش کرده اند.
دانشنامه اسلامی
معنی أَوْ -أَوِ: یا
معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن، و غلبه و قهر بر دشمن است. کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او. د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
معنی أَثَرْنَ: زیر ورو کردند-برپا نمودند
معنی أَثَرِی: در پی من
معنی أَثْقَالاًَ: بارهای سنگین
معنی أَثْقَالَکُمْ: بارهای سنگینتان
معنی أَثْقَالَهَا: بارهای سنگینش
معنی أَثْقَالَهُمْ: بارهای سنگینشان
معنی أَثْقَلَت: آن زن سنگین شد
تکرار در قرآن: ۲۸۰(بار)
ویکی واژه
خطاب سوم شخص مفرد.
(توهینآمیز): برای صدا زدن کسی بهکار میرود.
یکی از واکههای زبان فارسی مثال: صدای /او/ در «و» واژههای «رود» و «نور».
(سمنانی): مذکر ژو، مؤنث ژین.
(سیوندی): آب.
جملاتی از کلمه او
بر او ختم شد شیوه خسروی ندید این کهن شیوه از کس نوی
رهانم من او را ز چنگ طغان دلیران کین را ببرم روان