انحرافی

لغت نامه دهخدا

انحرافی. [ اِ ح ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به انحراف: ذوق انحرافی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به انحراف: ذوق انحرافی.

جمله سازی با انحرافی

یکی از اتهامات اصولگرایان به مشایی و «جریان انحرافی»، ارتباط آن‌ها با رمالان و جن‌گیرها است. محمدتقی مصباح یزدی، حسین فدایی، مرتضی نبوی و غلامعلی حدادعادل مشایی را دارای ارتباط با «عوالم دیگر» از طریق فردی به نام عباس غفاری دانسته‌اند. غفاری در بهار ۱۳۹۰ دستگیر شد.
آرود، روستایی از توابع بخش کوهستان شهرستان تنکابن در استان مازندران ایران است. در مسیر جاده سه هزار بعد از روستای قاضی محله یک مسیر انحرافی به پشت کوه وجود دارد که ما را به روستای آرود می رساند.
سرریز اوجی یا لبه آبریز معمولی‌ترین و شاید در عین حال ارزان‌ترین سرریز است که مقدار زیادی آب را از روی خود عبور می‌دهد. در این نوع سرریز پس از پرشدن سد، آب از بالای آن سرریز می‌شود. این نوع سرریز می‌تواند جزئی از بدنه سد وزنی، قوسی یا پایه دار باشد. از این نوع سرریز در سدهای انحرافی به منظور بالا بردن سطح آب و انحراف آن به مزرعه استفاده می‌شود.
«مشکلی که ما داشتیم، حلقه انحرافی بود اما آقای عباسی در طول هشت سالی که که نماینده مجلس بود، با حلقه انحرافی دولت همکاری و همیاری داشت و با آن‌ها صمیمی بود.»
در ادامه این رویدادها حمید بقایی، یکی از طرفداران مشایی به چهار سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد. هم‌چنین در ۲۳ خرداد ۱۳۹۰ محسنی اژه‌ای سخنگوی قوه قضائیه، اعلام کرد: «بیش از ۱۲ نفر از افراد مرتبط با جریان انحرافی را دستگیر کرده‌ایم.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محتمل
محتمل
دلاور
دلاور
آراسته
آراسته
ظریف
ظریف