اسم اقبال در فرهنگهای مختلف فارسی معانی جالبی دارد. در فرهنگ فارسی عمید، اقبال به معنای رو آوردن دولت و بخت یا طالع است. همچنین به معنای پیش آمدن و روی آوردن به چیزی نیز اشاره دارد. در فرهنگ فارسی معین، این اسم به معنای پیش آمدن و نیکبختی نیز آمده است و به نوعی نماد خوش شانسی و بهروزی محسوب میشود. فرهنگ فارسی نیز معنی این واژه را به صورت عامتری توضیح میدهد و آن را به معنای روی آوردن به چیزی یا رو آوردن دولت میداند. اقبال به معنای نیکبختی و بخت خوب نیز ذکر شده است و به نوعی مقابل ادبار، که به معنای بد شانسی است، میباشد. در مجموع، اقبال به عنوان یک اسم، نماد خوشبختی و فرصتهای خوب در زندگی است و نشاندهنده طالع مثبت و امیدواری است.
اقبال
لغت نامه دهخدا
اقبال. [ اِ ] ( ع مص ) روی به چیزی آوردن. ( ترجمان القرآن ). پیش آمدن و روی آوردن بهر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نقیض ادبار. ( ناظم الاطباء ).
- اقبال کردن؛ روی آوردن. متوجه شدن. ( ناظم الاطباء ): بر آنچه ستوده عقل و پسندیده طبع است اقبال کنم. ( کلیله و دمنه ).
|| دوال ساختن نعل را. ( منتهی الارب ). قبال کردن نعلین را. ( تاج المصادر بیهقی ). || پیش آمدن شب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کج گردیدن چشم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کج چشم شدن چنانکه گویی به بینی خود نگاه میکند. ( المصادر ). || اقبل گردانیدن کسی را. || خردمند و دانا شدن سپس نادانی و گولی. || چسبیدن بچیزی و ملازم شدن آن.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آغاز کردن کاری را. || چیزی پیش کسی داشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ضمان کسی قبول کردن. || سعادتمند شدن. || روی کسی بچیزی گرداندن. ( آنندراج ). || روی آوردن دولت بسوی کسی. ( غیاث اللغات )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) بخت، طالع.
۳. [قدیمی] روی آوردن، پیش آمدن و روی آوردن به چیزی.
فرهنگ فارسی
روی آوردن، پیش آمدن و روی آوردن بچیزی، رو آوردن دولت، نقیض ادبار، درفارسی به معنی بخت و طالع هم میگویند
( مصدر ) ۱ - روی آوردن روی کردن پیش آمدن. ۲ - روی آوردن دولت. ۳ - بودن ستاره است در وتدها و آن دلیل اعتدال طبع است. ۴ - ( اسم ) نیکبختی بهروزی. ۵ - ( اسم ) بخت طالع مقابل ادبار (در هم. موارد ).
از بلوکات قزوین در راه قزوین زنجان
فرهنگ اسم ها
معنی: خوشبختی، سعادت، در باور مردم آنچه باعث خوشبختی شود، بخت، در باور عامه، آنچه باعث خوشبختی می شود، بخت و طالع، روی آوردن، روی آوردن دولت، نیک بختی و بهروزی، ( در احکام نجوم ) بودنِ کواکب در وتدها که آن را دلیل نیک بختی می دانستند در مقابلِ ادبار، ( اَعلام ) ) عباس اقبال آشتیانی: [، شمسی] محقق، ادیب و مورخ ایرانی، استاد دانشگاه و ناشر مجله ی یادگار، از آثار اوست: تاریخ مغول، ترجمه ی مأموریت ژنرال گاردان در ایران، یادداشتهای تِرِزل و طبقات سلاطین اسلام، ) محمّد اقبال لاهوری: [، شمسی] شاعر و متفکر پاکستانی که آخرین شاعر پارسی گوی شبه قاره ی هندوستان است، ) اقبال آذر: [، شمسی] موسیقیدان و خواننده ی ایرانی، اهل تبریز، ( در اعلام ) عباس اقبال آشتیانی محقق و مورخ ایرانی ( معاصر )، ( در اعلام ) محمد اقبال لاهوری شاعر متفکر [پاکستان] قرن سیزدهم ( هـ ق ) که آخرین شاعر پارسی گوی شبه قاره ی هندوستان است