کلمهی «اسماع» در فارسی به معنای شنیدن، گوش سپردن یا دریافت صدا است و ریشه آن از زبان عربی گرفته شده است. این واژه در متون دینی، ادبی و علمی کاربرد فراوان دارد و معمولاً برای اشاره به عمل شنیدن و توجه کردن به اصوات یا سخنان به کار میرود. اسماع میتواند به معنای دریافت مستقیم صدا یا شنیدن با دقت و تمرکز باشد و گاهی بار معنایی معنوی یا اخلاقی نیز پیدا میکند، مانند شنیدن نصایح، آیات قرآن یا سخنان حکیمانه. این واژه با مفاهیمی مانند گوش دادن، شنیدن، دریافت کردن و توجه به صدا هممعنی است و نشاندهنده عمل فعال شنیدن است، نه صرفاً شنیدن منفعل. در متون ادبی، اسماع گاهی به صورت استعاری برای دریافت پیامها، فهم حقایق یا توجه به نکات مهم به کار میرود. به طور کلی، «اسماع» عملی است که به انسان امکان میدهد صداها، سخنان و پیامها را دریافت کرده و به آنها توجه کند و نقش مهمی در فراگیری، یادگیری و درک معنوی دارد.
اسماع
لغت نامه دهخدا
اسماع. [ اِ ] ( ع مص ) شنوانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( غیاث ). شنوانیدن سخن. ( منتهی الارب ). || دشنام دادن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث ). || گوشه ساختن دلو را. مِسْمَع نهادن در زنبیل. ( منتهی الارب ). گوشه کردن دلو. ( تاج المصادر بیهقی ). || سِرگفتن. ( منتهی الارب ) ( غیاث ). || اجابت کردن. || در تعجب گویند: اَبْصِرْ به و اَسْمِعْ؛ ای مااَبْصَرَه و مااَسْمَعَه. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
شنوانیدن سخن، شنوانیدن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - شنوانیدن. ۲ - سرود گفتن
شنوانیدن. یا گوشه ساختن دلوار. یا سرگفتن.
دانشنامه اسلامی
شنواندن ذکرهای نماز توسط امام به مأموم به گونه ای که از حدّ متعارف تجاوز نکند، مستحب و شنواندن این اذکار به وسیلۀ مأموم به امام، مکروه است، جز ذکرهایی که امام فراموش کرده و مأموم بخواهد آن ها را به وی بشنواند و نیز تکبیرة الاحرام، در صورتی که امام در رکوع، منتظر پیوستن او باشد.
کمترین حد آهسته خواندن نماز
کمترین حدّ آهسته خواندن قرائت نماز، آن است که نمازگزار آن را به خود بشنواند.
اسماع جواب سلام به سلام کننده
شنواندن جواب سلام به سلام کننده- در نماز و غیر نماز- واجب است؛ هرچند قولی به واجب نبودن آن به طور مطلق یا در خصوص نماز، نقل شده است.
اسماع خطبه توسط خطیب جمعه
...
ویکی واژه
شنوانیدن.
سرود گفتن.