استنباط

کلمه استنباط در زبان فارسی به معنای استنتاج کردن است و به فرآیند استخراج نتیجه یا اطلاعات از داده‌ها، شواهد یا اصول موجود اشاره دارد. این واژه به ویژه در زمینه‌های علمی، منطقی و فلسفی کاربرد دارد.

معانی و مفاهیم:

استنتاج: استنباط به معنای نتیجه‌گیری از اطلاعات یا شواهد موجود است. این فرآیند می‌تواند شامل تحلیل داده‌ها، بررسی شواهد و استفاده از منطق باشد.

فهم و درک: این واژه همچنین به معنای درک و فهم عمیق از یک موضوع یا وضعیت خاص است که بر اساس شواهد و داده‌ها به دست می‌آید.

کاربردها:

علم و تحقیق: در زمینه‌های علمی و تحقیقاتی، استنباط به معنای استخراج نتایج از داده‌های جمع‌آوری شده است.

منطق و فلسفه: در مباحث منطقی و فلسفی، این اصطلاح به معنای نتیجه‌گیری منطقی از مقدمات است.

تحلیل داده‌ها: در تحلیل داده‌ها و آمار، استنباط به معنای استخراج اطلاعات از مجموعه داده‌ها و شواهد است.

معادلات و مترادف‌ها:

مترادف‌ها: استنتاج، نتیجه‌گیری، برداشت، درک.

معادل‌ها در زبان‌های دیگر: در انگلیسی: inference یا deduction.

لغت نامه دهخدا

استنباط.[ اِ تِم ْ ] ( ع مص ) به آب رسیدن چاه کن. آب برآوردن.( منتهی الارب ). بیرون آوردن آب. ( تاج المصادر بیهقی ).الاستنباط، استخراج الماء من العین، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه. ( تعریفات جرجانی ). || نبطی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). نبطی شدن قوم. || بیرون آوردن چیزی. ( منتهی الارب ). طلب ظهور امری کردن. || چیدن. || استنبط الفقیه؛ اذا استخرج الفقه الباطن بفهمه و اجتهاده. ( منتهی الارب ). الاستنباط اصطلاحاً استخراج المعانی من النصوص بفرط الذهن و قوة القریحة. ( تعریفات جرجانی ): تا وی آن را بخرد و عقل خود استنباط کردی. ( تاریخ بیهقی ص 100 ). || استنبط ( مجهولاً )؛ یعنی آشکارا شد بعد پنهان شدن. ( منتهی الارب ).
- علم استنباط المعادن و المیاه؛و هو علم یبحث فیه عن تعیین محل المعدن و المیاه اذالمعدنیات لابد لها من علامات یعرف بها عروقها و هو من فروع علم الفراسة. ( کشف الظنون ).
- علم استنباطالمیاه؛ و هو علم تتعرف منه کیفیة استخراج المیاه الکامنة فی الارض و اظهارها و منفعته احیاء الارضین المیتة و افلاحها. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) بیرون آوردن چیزی. ۲ - (اِمص. ) ادراک و دریافت معنی و مفهوم چیزی بر اثر دقت و تیزهوشی.

فرهنگ عمید

درک کردن مطلبی از مطلب دیگر، دریافتن امری به قوۀ فهم و اجتهاد خود.

فرهنگ فارسی

بیرون آوردن چیزی، بیرون آوردن ودرک کردن مطلبی ازمطلب دیگر، دریافتن امری به قوه فهم واجتهادخود
۱ - ( مصدر ) بیرون آوردن چیزی را در آوردن. ۲ - ( اسم ) دریافت معنی و مفهوم چیزی بر اثر دقت و تیزهوشی. جمع: استنباطات. یا قو. استنباط. قو. استخراج حقایق و مطالب.

فرهنگستان زبان و ادب

{inference} [آمار] ← استنباط آماری

دانشنامه آزاد فارسی

اِستِنباط
(در لغت به معنای کشیدن آب از اعماق زمین) و در اصطلاح اصول فقه فهم احکام شرعی از منابع معتبر به طور روشمند از سوی کسی که صلاحیت دارد. به بیان دیگر، استنباط یعنی اجتهاد و به مجتهد مستنبط هم گویند. البته به طور دقیق تر می توان گفت که استنباط، حاصل اجتهاد است، نه خود آن.

ویکی واژه

بیرون آوردن چیزی.
ادراک و دریافت معنی و مفهوم چیزی بر اثر دقت و تیزهوشی.

جملاتی از کلمه استنباط

«پس آنچه دربارهٔ آن گفتند ما گفتیم و آنچه به آن نزدیک کردند، پس در فروع دارایی‌ها برای عقل وارد نیست». حکمت او محدود به آنچه در قرآن و حدیث و کلام دوازده امام آمده‌است، تنها بر عقل به عنوان قدرت استنباط از آیات و روایات تکیه دارد.
در دو دهه‌ی اخیر استفاده از یادگیری ماشین برای استنباط شبکه‌های زیستی مورد استقبال قرار گرفت. در ادامه به برخی از روش‌های شناخته‌شده در این حوزه پرداخته خواهد شد.
در کتیبه بنای عمارت نظمیه، تاریخ ساخت ۱۲۲۷ قمری و در کتیبه راهروی ارگ حکومتی تاریخ اتمام بنا سال ۱۲۲۸ قمری ذکر شده بود (این دو بنا در سال ۱۳۰۸ خورشیدی تخریب شد). از نوشته‌های تاریخی چنین استنباط می‌گردد که ساخت شهر میان سال‌های ۱۲۲۷ تا ۱۲۳۱ قمری بوده است.
عده‌ای نیز به این دلیل که سابقاً این سرزمین مملو از گوزن بوده و مازن نیز به معنای گوزن بوده و از طرفی دران را نیز به معنای درندگان می‌باشد اینطور استنباط کرده‌اند که دران به معنای درنده کنایه از ببر مازندران است و چون این سرزمین در گذشته مملو گوزن و ببر بوده مردم آن سرزمین را به این نام خواندند.
سُهرَوَردی، در ضمن تحصیل، چنین استنباط کرد که موجودات دنیا از نور، به وجود آمده، و انوار، به یکدیگر می‌تابند و آن تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب شیخ الاشراق را یافت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم