اربابی

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به ارباب (درفارسی مفرد بحساب آید ) آنچه وابسته و متعلق به ارباب باشد از آب و زمین و بذر و ابزار کشت و جز آن. یا امک اربابی. زمینهایی که ارباب خود را صاحب آنها میداند زمینهای عمده مالک زمینهایی که مالک بزرگ عهده دار امور آنست و کشاورزان برای ارباب در آن کار میکنند.

دانشنامه عمومی

اربابی (قرقری). اربابی یک روستا در ایران است که در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. اربابی ۶۶۲ نفر جمعیت دارد.

جمله سازی با اربابی

اربابی یک روستا در ایران است که در استان سیستان و بلوچستان واقع شده‌است. اربابی ۶۶۲ نفر جمعیت دارد.
کانر بدون جلب توجه وارد منطقه می‌شود و با پریدن از بالای ملک اربابی جانسون او را می‌کشد. در اینجا جانسون به او می‌گوید که هدف او نه کسب سود بیشتر، بلکه محافظت و حمایت از قبایل ایروکوا بوده و به کانر هشدار می‌دهد که مستعمره‌نشینان برای مردم او به یک تهدید تبدیل شده‌اند.
در نهایت، قلی خواهرش را که بدست اربابی صدمه دیده، پیدا کرده و انتقام خواهرش را از آقای اربابی می‌گیرد.
هر جمعیت بومی، متمدن یا غیر متمدن، اراضی خویش را وطن ملی خود می‌داند، که خود یگانه ارباب این وطن می‌باشد، و می‌خواهد که این اربابیت و حاکمیت را همیشه حفظ کند. این جمعیت نه تنها ارباب جدید را رد خواهد کرد، که حتی شریک یا همکار در اربابیت را نیز قبول نخواهد کرد.
این برنامه جایگزین پارازیت بود که توسط تهیه‌کننده اجرایی آنتن، سامان اربابی ساخته شده‌است.