ارادت

1 - ( مصدر ) خواستن

۲ - ( اسم ) خواست میل قصد آهنگ

۳ - خواست خدا مشیت قضا قدر تقدیر

۴ - توجه خاص مرید به مرشد و سالک به پیر و امثال آن

۵ - اخص و اظهار کوچکی در دوستی دوستی از روی اعتقاد و ایمان

خواجه عبدالله انصاری در صدمیدان آن را میدان پنجم برشمرده است، اسفراینی ارادت را میوۀ محبت، و معرفت را میوۀ ارادت، و پایان مقام ارادت را ابتدای مقام ولایت دانسته است.

همچنین تابع محبت است که باعث می شود سالک به مطلوب حقیقی دست یابد و دارای مراتبی است خواجه عبدالله انصاری ارادت را در چند مرتبه دانسته که نخستین مرتبۀ آن عوام و آخرین مرتبه، خاصان است در ارادت اگر مریدی به علم خود تکیه کند از ناتوانی اوست، اما در معرفت تکیه بر علم باعث نیرو و توانایی او می شود صوفیه در طرح این مفهوم به آیه های ۵۲ سورۀ انعام و ۲۸ کهف استناد می کند.

فرهنگ معین

(اِ دَ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) خواستن. ۲ - (اِ. ) خواست،میل، قصد. ۳ - در فارسی علاقه مندی، سرسپردگی مرید به مرشد. ۵ - دوستی از روی اخلاص و بی ریایی.

فرهنگ عمید

۱. علاقه، محبت همراه با احترام.
۲. [قدیمی] خواست، قصد.
۳. (تصوف ) توجه بسیار سالک به پیر.

ویکی واژه

خواستن.
خواست، میل، قصد.
در فارسی علاقه مندی، سرسپردگی مرید به مرشد.
دوستی از روی اخلاص و بی ریایی.

جملاتی از کلمه ارادت

او در طول ازدواج خود، هوسوکاوا تاما، نوکیش مسیحی را به دنیا آورد که به یک چهره محبوب در تاریخ ژاپن تبدیل شد. هیروکو زنی مصمم بود که فعالانه در کمک به خاندان آکچی شرکت می‌کرد. ارادت او به خانواده اش در داستان‌ها، نقاشی‌ها و فرهنگ عامه جاودانه شد.
در ۱۹۶۱ استوارت به همراه پاول فاستر و دیگران کافه لاماما را احداث کردند، که تبدیل به یکی از موفق‌ترین کمپانی‌های تئاتری آف‌آف‌برادوی یعنی کلوب تئاتر تجربی لا ماما شد. این مکان تئاتری لا ماما نامیده می‌شود زیرا غالباً استوارت به عنوان «مادر» نامیده می‌شد. معروف است که پیش از هر اجرا استوارات بیرون می‌آمده و «زنگ بزرگی را می‌نواخته‌است تا ارادت لاماما را به نمایشنامه‌نویس و همه جوانب تئاتر ابراز کند.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم