ادغام

ادغام به معنای ترکیب یا به هم پیوستن اجزا یا عناصر مختلف است. این ترکیب می‌تواند به صورت فیزیکی، معنوی یا مفهومی باشد.

کاربردها:

در علم: در علوم مختلف، این واژه می‌تواند به معنای ترکیب دو یا چند عنصر یا ماده برای ایجاد یک ترکیب جدید باشد. به عنوان مثال، در شیمی، ادغام می‌تواند به ترکیب مواد شیمیایی اشاره کند که در نتیجه آن، ویژگی‌ها و خواص جدیدی به وجود می‌آید.

در اقتصاد و مدیریت: در این زمینه، ادغام به معنای ترکیب دو یا چند شرکت یا سازمان برای ایجاد یک نهاد جدید است که می‌تواند به منظور افزایش کارایی، کاهش هزینه‌ها یا بهبود رقابت‌پذیری انجام شود.

در زبان‌شناسی: این اصطلاح می‌تواند به فرآیند ترکیب دو یا چند کلمه یا ساختار زبانی اشاره کند که به ایجاد یک ساختار جدید منجر می‌شود. این مفهوم در زبان‌های مختلف به کار می‌رود و می‌تواند به شکل‌گیری واژه‌های جدید یا عبارات خاص کمک کند.

در هنر: در اینجا ادغام به ترکیب سبک‌ها، تکنیک‌ها یا عناصر مختلف در یک اثر هنری اشاره می‌کند که این فرآیند می‌تواند به ایجاد سبک‌های جدید و نوآوری در هنر منجر شود.

لغت نامه دهخدا

ادغام. [ اِ ] ( ع مص ) فراگرفتن: اِدغام ِ حرّ یا برد کسی را؛ فراگرفتن سرما یا گرما او را. || لقمه را نخائیده فروبردن از ترس اینکه دیگران در طعام بر وی سبقت گیرند. خوردن چیزی بی جاویدن. ( غیاث ). || درآوردن لجام را در دهان اسب. لگام در دهن اسب زدن. لگام در دهان اسب کردن. ( زوزنی ). || سیاه کردن روی کسی را: اَدغَمه اﷲ؛ سیاه کناد خدای روی او را! || در دیگری فروکردن. || درآوردن حرفی را در حرفی. حرفی را بحرفی درآوردن. دربردن حرف در حرف دیگر. حرفی در حرفی آوردن چنانکه هر دو یکی باشد مشدّد. ( زوزنی ). مدغم کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). مشدّد کردن حرفی با مثل خود. ادخال اول متجانسین در دوّمی. داخل کردن چیزی است در چیز دیگر. مثلاً ادغمت الثیاب فی الوعاء؛ یعنی داخل کردم آن را. و در صناعت عبارت است از ساکن کردن حرف اول و داخل کردن آن در دوم که اولی را مدغم و دومی را مدغم ٌفیه گویند. و گفته اند ادغام نگاه داشتن حرفی است در مخرج خود بمقدار نگاه داشتن دو حرف. مثال: مدّ وعَدّ. ( تعریفات جرجانی ). مقابل فک: و تصغیر اسوَد،اُسَیّد بالادغام و اُسَیْوِد بالفک. ( مجدالدین ).
مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: ادغام با غین معجمه؛ در لغت داخل کردن چیزی در چیزی باشد. و آن یا مصدر است از باب افعال چنانکه کوفیان بر آن رفته اند. و یا مصدر است از باب افتعال که بتشدید دال تلفظ شود، چنانچه بصریان برآنند و بالجمله بتخفیف دال از عبارات کوفیان و بتشدید دال از عبارات بصریان است، چنانچه در شرح لباب در مبحث علم، بیان کرده است. و در اصطلاح صرفیان و قاریان عبارت از آن است که یک حرف را در موقع تلفظ بجای دو حرف در مخرج آن درنگ کنند، چنانچه از جاراﷲ نقل شده است. و نُقِض َبمدة، مد بها مقدارالحرفین کالسماء. و نیز مقصود ازادغام تخفیف و رفع ثقل باشد. پس اگر ادغام عبارت باشد از درنگ در مخرج حرف، لعاد الی موضوعه بالنقض. و ازینرو گفته اند که درنگ حرف مشدد در مخرج خود زمانش کوتاهتر از زمان درنگ حرف واحد در مخرج خود باشد. پس بهتر آنست که گفته شود که ادغام عبارتست از درج کردن حرف اول در ثانی. و در آن حال حرف اول را مدغم ٌ و حرف ثانی را مدغم ٌفیه نامند، چنانچه در شرح مراح الارواح آمده است. و ضد ادغام اظهار میباشد.
ادغام بر دوقسم است: ادغام کبیر و ادغام صغیر. ادغام کبیر آنست که مدغم و مدغم ٌفیه هر دو متحرک باشند خواه هر دو مانند یکدیگر یا از دو جنس مختلف یا نزدیک بیکدیگر باشند ( از حیث مخرج ) و وجه تسمیه آن بکبیر برای آنست که حرف متحرک اول را ساکن و در حرف متحرک دوم ادغام میکنند بعبارة دیگر دو عمل در این موضوع هست و باین لحاظ آنرا ادغام کبیر نامند. پاره ای دیگر گفته اند چون این نوع ادغام کثیرالوقوع تر از ادغام صغیر است آنرا کبیر نامیده اند زیرا که حرکت از سکون بیشتر است. وبعضی گفته اند چون در این عمل صعوبت هست آنرا کبیر نامند. و اما ادغام صغیر آنست که مدغم ساکن را در حرف ثانی که متحرک است ادغام کنند پس چون در این مورد بیش از یک عمل انجام داده نمیشود آنرا ادغام صغیر نامیده اند، چنانچه در اتقان و شرح شاطبی آمده است - انتهی. و در اصطلاح صرف، ادغام عبارتست از ادخال حرف ساکن در حرف متحرک دیگری که با هم متصل و متجانس باشند و بر سه قسم است: واجب، جایز، ممتنع. ادغام واجب وقتی است که دو حرف متصل متجانس اولی ساکن و دومی متحرک یا هر دو متحرک باشند که در اولی مطلقاً و در صورت دوم بعد از سلب حرکة حرف اول در حرف ثانی ادغام میشود، مانند مَدٌّ که در اصل مَدْدٌ و مَدَّ که در اصل مَدَدَ بود. ادغام ممتنع آنست که دو حرف متصل متجانس اولی متحرک و دومی ساکن باشد، مانند مَدَدْن َ. و ادغام جایز وقتی است که فعل مضاعف مجزوم بشود ( خواه با امر حاضر یا غایب یا نهی یا جحد ) که در این صورت ادغام و فک آن هر دو جایز است منتهی اگر فعل از باب فَعَل َ یَفْعُل ُ باشد چهار وجه جایز است: سه وجه ادغام و یک وجه فک. و اگر از دو باب فَعَل َ یَفْعَل ُ یا فَعَل َ یَفْعِل ُ باشد فقط دو وجه با ادغام و یک وجه بافک جایز است. ( در این دو مورد نمیتوانیم که بحرف ثانی ضمه داده و اولی را در آن ادغام کنیم برای اینکه مقتضی موجود نیست ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع. ] (مص م. ) ۱ - در هم فشردن و فرو بردن دو چیز. ۲ - حرفی را در حرف دیگر آمیختن.

فرهنگ عمید

۱. درآمیختن چیزی در چیزی، در هم کردن.
۲. (زبان شناسی ) ترکیب کردن دو حرف هم مخرج و به صورت مشدد درآوردن آن، مانندِ «بتّر» که در اصل «بدتر» بوده، و «تا» و «دال» را در هم ادغام کرده اند.

فرهنگ فارسی

فراگرفتن چیزی چیزدیگررا، درهم کردن، در آوردن چیزی درچیزی، حرفی رادرحرف دیگردر آوردن مثل بترکه دراصل بدتربوده
( مصدر ) ۱ - در هم فشردن و فرو بردن دو چیز داخل کردن چیزی در چیز دیگر. ۲ - (صرف ) در آوردن حرفی در حرفی دیگر حرفی را در حرف دیگر فرو بردن و به تشدید خواندن: مد عد ( در عربی ) بتر( در فارسی ).
مدغم شدن حرفی در حرفی

فرهنگستان زبان و ادب

{contraction} [زبان شناسی] فرایندی که در آن یک صورت زبانی و صورت زبانی مجاور آن در هم فرومی روند و برخی آواها حذف می شوند و دو صورت به شکل صورت واحدی درمی آیند
{amalgamation} [زمین شناسی] به هم پیوستن دو خشکی در جایگاهی اقیانوسی و دور از حاشیۀ قاره ای

دانشنامه آزاد فارسی

ادغام (integration)
به هم پیوستن دو بنگاه اقتصادی. ادغام به چند شکل صورت می گیرد: ادغام عمودیهنگامی که دو شرکت در دو مرحلۀ متفاوت از فرآیند تولید عمل می کنند. ادغام پایین دستهنگامی که یک بنگاه شرکتی را خریداری کند که خریدار یا مصرف کنندۀ محصولات آن است. ادغام بالادستهرگاه بنگاهی سهام شرکتی را بخرد که محصولات مورد نیازش را تولید و عرضه می کند؛ مثلاً کارخانۀ تولیدکنندۀ خودرو سهام یک کارخانۀ تولیدکنندۀ قطعات خودرو را خریداری کند. ادغام افقیوقتی صورت می گیرد که دو شرکت در مرحلۀ یکسانی از فرآیند تولید عمل می کنند؛ مثلاً هنگامی که یک تولیدکنندۀ خودرو با کارخانۀ خودروسازی دیگری ادغام شود.

جملاتی از کلمه ادغام

شرکت اکتیویژن در سال ۲۰۰۸ با ویوندی گیمز ادغام شد، تا شرکت اکتیویژن بلیزارد را تشکیل دهند. اکنون اکتیویژن، به‌عنوان شرکت تابعه اکتیویژن بلیزارد، فعالیت می‌نماید و محیط شغلی برای ۲۳۲ هزار نفر ایجاد کرده و تنها ۹۲۰۰ کارمند دارد.
ادارهٔ فرهنگ و میراث فرهنگی امارت ابوظبی (عربی: هيئة أبو ظبي للثقافة والتراث) یک نهاد قانونی در امارات متحده عربی بود که مدیریت میراث فرهنگی در امارت ابوظبی را بر عهده داشت. این اداره در سال ۲۰۱۲ در سازمان گردشگری و فرهنگ ابوظبی ادغام شد.
اما مهم‌ترین تغییر در تاریخ این شرکت، در اول اکتبر ۲۰۰۷ با ادغام استات اویل، با بخش نفت و گاز شرکت «نورسک هیدرو» پدید آمد. شرکت تازه تأسیس؛ «استات اویل هیدرو» نام گرفت. این شرکت جدید، از لحاظ وسعت و قدرت، نفوذ زیادی در صحنه بین‌المللی پیدا کرد. نام این شرکت، در اول نوامبر ۲۰۰۹ بار دیگر، به استات اویل تغییر یافت.
در ۸ دسامبر ۲۰۰۹ اورنج بریتانیا با تی موبایل بریتانیا متعلق به دویچه تلکوم ادغام شد تا مشارکت انتفاعی همه‌چیز همه‌جا را تشکیل دهند. اورنج بریتانیا به ۱۷ میلیون مشتری خدمات پهن‌باند و سیار ارائه می‌دهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم