حفظی

لغت نامه دهخدا

حفظی. [ ح ِ ] ( ص نسبی ) حفظکردنی. درس یا مطلب دیگری که باید حفظ شود.
حفظی. [ ح ِ ] ( اِخ ) نام دو تن شاعر از ترکان عثمانی در مائه دهم هجری. یکی از مردم ادرنه و دیگری از اهالی استانبول. || نام شاعری بمائه ٔدوازدهم از مردم ایاش قصبه ای به آنقره که بزمان سلطان سلیم خان وفات کرده است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به حفظ آنچه که باید حفظ کنند: دروس حفظی.
نام دو تن شاعر از ترکان عثمانی در مائه دهم هجری

جمله سازی با حفظی

روی عن ابن مسعود قال اقر انی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم آیة فحفظتها و و اثبتها فی مصحفی، فلما کان اللیل رجعت الی حفظی فلم اجد منها شیئا، و عدوت علی مصحفی فاذا الورقة بیضاء، فاخبرت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بذلک، فقال لی یا ابن مسعود تلک رفعت البارحة.»
پس چون قربان هابیل پذیرفته آمد، و قربان قابیل مردود، قابیل را حسد آمد بر برادر، و بغی کرد با وی، و آن حسد و بغی و کینه در دل میداشت، تا آن روز که آدم به مکه میشد بزیارت خانه کعبه، و آدم (ع) چون خواست بمکّه شود آسمان را گفت: «یا سماء احفظی ولدی» یا آسمان فرزند من گوش‌دار، و امانت من نگه‌دار.
بسیاری از صاحب نظران در زمینهٔ آموزش و پرورش، یکی از دلایل عدم شکوفایی خلاقیت در امر تحصیل دانش‌آموزان ایرانی را تأکید بر حفظیات کتاب‌های درسی و حجم بالای کتاب‌ها می‌دانند. همچنین آن‌ها بر این عقیده هستند که مواجهه با انبوهی از اطلاعات کم کاربرد و ثقیل و همچنین روند صرفاً معلم محور تدریس می‌تواند رشد خلاقیت را محدود کند.
آن گه گفت: «یا جبال احفظی ولدی»، کوه‌ها نیز سر وازدند. پس بقابیل سپرد، قابیل درپذیرفت، اینست که ربّ العالمین گفت: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ» یعنی قابیل، «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا» حین حمل امانة ابیه، ثم خانه.
در آمریکا، کشوری که در آن سال ۱۹۳۸ پناهنده شده بود، او بخاطر نواختن آثار بتهوون به‌طور حفظی، مشهور شد. او یک معلم برجسته بود که از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۴ در مدرسه جولیارد تدریس می‌کرد. در آمریکا او را به نام ادوارد اشتویرمن می‌شناختند. از جمله موزیسین‌های مشهوری که نزد وی موسیقی آموختند، می‌توان به آلفرد برندل، جاکوب گیمپل، مناهم پرسلر اشاره کرد.