ترخینه

لغت نامه دهخدا

ترخینه. [ ت َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) طرخانه. ( برهان ) ( آنندراج ). ترخانه. ترخوانه. ( از فرهنگ جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). ترینه. ( انجمن آرا ). نوعی از طعام ماحضری باشد که مردم فقیر نامراد بجهت زمستان بسازند، و آن چنان بود که گندم را بلغور نمایند و با ادویه حاره در آب بیندازند تا نیک فرغار شود و ترش گردد و آنگاه گلوله ها سازند و در آفتاب خشک نمایند و در هنگام حاجت قدری از آن بپزند و بکار برند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ رشیدی ).

فرهنگ عمید

خوراکی که با گندم نیم کوفته و شیر یا آبغوره بپزند و بعد آن را به شکل گلوله درآورند و خشک کنند و برای زمستان نگه دارند: من مست ابد باشم نی مست ز باغ و رَز / من لقمهٴ جان نوشم نی لقمهٴ ترخینه (مولوی۳: ۱۲۱۱ ).

فرهنگ فارسی

طرخانه. ترخانه. ترخونه. ترینه. نوعی از طعام باشد که مردم فقیر نامراد بجهت زمستان بسازند و آن چنان بود که گندم را بلغور نمایند و با ادوی. حاره در آب بیندازند تا نیک فرغار شود و ترش گردد و آنگاه گلوله ها سازند و در آفتاب خشک نمایند و در هنگام حاجت قدری از آن بپزند و بکار برند.

ویکی واژه

جمله سازی با ترخینه

از جمله سوغات اراک می‌توان به قالی، فتیر، ترخینه، باسلوق، کشمش سبز، صابون محلی، انگور، شیره انگور و گوش فیل اشاره کرد.
ترخینه را می‌توان یکی از اولین غذاهای نیمه‌آماده شناخت. این غذا به علت داشتن آنتی‌بیوتیک طبیعی به عنوان داروی سرماخوردگی شناخته می‌شود. برای این خوراک در ادبیات شفاهی مردم لُر و کُرد شعرهای فولکلوریک نیز سروده شده‌است.
ادعا می‌شود که ترخینه به علت برخورداری از آنتی‌بیوتیک‌ها و ویتامین‌ها برای سرماخوردگی و آنفلوانزا در روزهای سرد سال خاصیت درمانی دارد.
نخستین اشاره به ترخینه در منابع تاریخی مربوط به زمخشری است که در لغت‌نامه‌اش در سدۀ ۱۱ میلادی از ترخنه نام برده‌است. پس از آن در سدۀ ۱۳ میلادی در دانشنامه جهانگیری از این خوراک با نام ترخینه یاد شده‌است.
در برخی مناطق سبزی و حبوبات را در همان ابتدای پخت با دوغ به ترکیبات ترخینه خشک اضافه می‌کنند.
من مست ابد باشم، نی مست ز باغ و رز من لقمهٔ جان نوشم، نی لقمهٔ ترخینه