کلمه أَفْنَانٍ به معنای شاخهها است. ریشه این واژه از کلمه فنن است که یک بار در قرآن ذکر شده است. أَفْنَان جمع فَنَن است، که بر وزن «قلم» و در اصل به معنای شاخههای تازه و پر برگ است؛ و گاه به معنای نوع نیز به کار میرود. درآیه مورد بحث، این واژه ممکن است در هر دو معنا به کار رفته باشد: اول، اشاره به شاخههای باطراوت درختان بهشتی است، در مقابل درختان دنیا که شاخههای پیر، خشکیده و بیثمر دارند؛ و دوم، اشاره به تنوع نعمتها و مواهب بهشتی است. بنابراین، استفاده از این واژه در هر دو معنا مشکلی ندارد. احتمال دیگر این است که درختان بهشتی به گونهای باشند که در یک درخت، شاخههای مختلفی وجود دارد و بر هر شاخه، نوع خاصی از میوهها قرار دارد. در قرطاس نیز آمده است که ذَواتا أَفْنانٍ یعنی این دو بهشت، شاخهها دارند؛ که ممکن است افنان جمع فن باشد، و معنی آن نوعها است؛ یعنی، این دو بهشت دارای انواع نعمتها و مواهب هستند. این کلمه تنها یک بار در قرآن آمده است.
افنان
لغت نامه دهخدا
افنان. [ اِ ] ( ع مص ) گوناگون آوردن. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع فنن شاخه ها.
گوناگون آوردن
فرهنگ اسم ها
معنی: شاخه های درخت، شاخسار، ( در قدیم ) شاخ درخت، شاخه ها
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
فنن (۱ بار)
«أَفْنَان» جمع «فَنَن» (بر وزن قلم) در اصل به معنای شاخه های تازه و پر برگ است; و گاه به معنای «نوع» نیز به کار می رود. در آیه مورد بحث، در هر یک از این دو معنا ممکن است استعمال شده باشد. در صورت اول: اشاره به شاخه های با طراوت درختان بهشتی است. بر عکس درختان دنیا که دارای شاخه های پیر و جوان و خشکیده هستند. و در صورت دوم: اشاره به تنوع نعمت های بهشت و انواع مواهب آن است; بنابراین استعمال در هر دو معنا نیز بی مانع است. این احتمال نیز وجود دارد که درختان بهشتی به گونه ای هستند که در یک درخت، شاخه های مختلفی است و بر هر شاخه نوعی از میوه ها.
(بروزن فرس) شاخه درخت طبرسی شاخه سبزبرگ و اقرب شاخه راست گفته...جمع آن افنان است. «ذَواتا اَفْنانٍ» وصف «جَنَّتانِ» است یعنی آن دو بهشت دارای شاخه هاست ممکن است «اَفْنان» جمع فن باشد که به معنی نوع است یعنی آن دو بهشت دارای انواع نعمتهااند این کلمه یکبار بیشتر در قرآن نیامده است.
ویکی واژه
جمله سازی با افنان
و اذا بدوحات الوشیخ تحن فی افنانها الغض اللّدان حمامها
هر دو کفت همچو دو درخت برومند گشته ز تیغ و قلم ذواتاافنان