فرهنگ معین
( ~. طَ ) [ ع. ] (ص مر. ) خوش منش.
( ~. طَ ) [ ع. ] (ص مر. ) خوش منش.
( صفت ) ۱ - آنکه طبیعت زهره دارد کسی که به عیش و عشرت و مجالس بزم و موسیقی علاقمند است. ۲ - خوش منش.
خوش منش.
💡 حریفی زهره طبع و آب دندان چو خورشید آتشین چون صبح خندان
💡 در میان نیکوان زهره طبع ماهروی چون شکوفه روی بودی چون شکافه زن مباش
💡 زهره طبعی مشتری فری عطارد خامه مهر تأثیری و کیوان رفعتی مه منظری
💡 مرکب زهره طبع مه نعلش که تن باد پای خوش رفتار
💡 زهره طبعی که اگر گردش رقصش بیند دف بیندازد و بر خاک نهد زهره جبین