زنگدان

لغت نامه دهخدا

زنگدان. [ زَ ] ( اِ مرکب ) زنگله و جلاجل را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). زنگله که زنان بر پای بندند. جلاجل. ( فرهنگ فارسی معین ). زنگله ای که زنان بر پای بندند. ( ناظم الاطباء ). زنگله باشد. ( جهانگیری ).

فرهنگ معین

(زَ ) (اِمر. ) جلاجل.

فرهنگ عمید

= زنگوله

ویکی واژه

جلاجل.

جمله سازی با زنگدان

صد نفس بال‌فشان سوخت به زنگدانه خاک یک سحر، سیر پریخانهٔ افلاک‌کنید