رشوه خوار

لغت نامه دهخدا

رشوه خوار. [ رِش ْ / رُش ْ وَ / وِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) رشوت خور. مرتشی. رشوت خوار. رشوه خور. رشوه گیر. رشوت گیر. ( از یادداشت مؤلف ). آنکه رشوه گیرد. پاره ستاننده. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رشوه و مترادفات کلمه شود.

فرهنگ معین

( ~. خا ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) رشوه گیر، کسی که رشوه دریافت می کند.

فرهنگ عمید

کسی که رشوه می گیرد، رشوه خور، رشوه گیر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه رشوه گیرد پاره ستان.
رشوت خور. مرتشی. رشوت خوار

ویکی واژه

رشوه گیر، کسی که رشوه دریافت می‌کند.

جمله سازی با رشوه خوار

میز دوائر طلبد بهر کار رشوه دهد تا که شود رشوه خوار
قاضی ما بس که شد در رشوه خواریها دلیر می شمارد تیغ را از رشوه های خوردنی
تنگ شد بر ما فضا زین قاضیان رشوه خوار راست گفت آن شه اذا جاء القضا ضاق الفضا
در حال حاضر، رشوه خواری و فساد سیاسی به‌طور مستقیم توسط چندین انجمن تخصصی و گروه‌های تجاری در سراسر جهان در حال رسیدگی است. با این حال، مسائل جدیدی بوجود آمده‌است مانند برون مرزی، توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست که این حرفه باید در نظر گرفته و به آنها رسیدگی کند.
هفتم آنکه چون شکوه مظلمومی را شنید و حال ستمدیده ای به او رسید در تحقیق صدق و کذب آن تفحص نماید و به محض اینکه بعضی از رشوه خواران، یا صاحب غرضان، تکذیب او را کنند یا او را به ابلهی یا نادانی یا غرض نسبت دهند اکتفا ننماید، و بعد از آنکه صدق واقعه بر او روشن شد آنچه مقتضای عدالت باشد در آن معمول دارد، و در دفع آن ستم از آن مظلوم مسامحه ننماید.
این مفتی مزور و شیخان باریا وین قاضیان حیله گر رشوه خوار هیچ
ترا بینند در دوزخ بدندان سگان داده زبان لغوگوی تو، دهان رشوه خوار تو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال فنجان فال فنجان فال امروز فال امروز فال آرزو فال آرزو