دمپخت

لغت نامه دهخدا

دم پخت. [ دَ پ ُ ] ( ن مف مرکب ) پخته شده با دم گرم. غذا که به دم گرم پزد. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِ مرکب ) نوعی از پلاو. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). دم پختک. پلو آب پز نظیر کته پلو. نوعی کته که از برنج و باقلا یا بلغور و پیازداغ و یا زردچوبه کنند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(دَ پُ ) (اِمر. ) نک دمپختک.

فرهنگ عمید

نوعی خوراک، مانند پلو که برنج را می پزند اما در صافی نمی ریزند و آبکش نمی کنند و پس از برچیده شدن آب آن دمکش رویش می گذارند و گاهی ماش یا عدس یا لوبیا نیز در آن می ریزند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) خوراکی مانند پلو و آن چنانست که برنج را میپزند ولی آبکش نکنند و گاه بدان عدس لوبیا ماش افزایند دم پخت دم پختی.
نوعی خوراک پلوکه درصافی نمیریزند آبکش نمیکنند

جمله سازی با دمپخت

💡 روستای آب پرده درمحدوده رشته کوه های زاگرس قرار دارد. به طوری که کوه های سر به فلک کشیده وسرسبز اطراف روستا را احاطه کرده است. این کوه ها دارای تنوع گیاهان خوراکی و دارویی می باشد از گیاهان خوارکی میتوان از کارده نام برد که بااین گیاه آش کارده درست می کنند که دسر غذایی موردعلاقه بسیاری ازشیرازی ها میباشد. همچنین از دیگرگیاهان میتوان لپو سبزی خوش طعم که درون دمپخت میریزند وقارچ که همزمان باباران بهاری رویش میکند. ریواس که گیاهی با ساقه های ترش مزه می باشدو درخت مجک (در زبان فارسی بخورک) که تقریبا تمام کوه های آب پرده راپوشیده است. گیاهان دارویی چای سفید و آویشن را نام برد.ودراین کوه ها جانورانی مانند روباه، خرگوش، گرگ وپرندگانی مانند کبک به حیات ادامه می دهند.

چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز