خنگسار

لغت نامه دهخدا

خنگسار. [ خ ِ ] ( ص مرکب ) کسی را گویند که تمام موی سر او سفید شده باشد و معنی ترکیبی این لغت سفیدسر است، چه خنگ بمعنی سفید و سار بمعنی سر باشد. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ):
چون سیرت چرخ را بدیدم
کو کرد نژند و خنگسارم.ناصرخسرو.چند بگشت این زمانه بر سر من
گرد جهان کرد خنگسار مرا.ناصرخسرو.|| ( اِ مرکب ) شوره که از آن باروت سازند. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( ~. )(ص مر. )کسی که همة موی های سرش سفیده شده باشد.

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که تمام موهای سرش سفید باشد، سرسفید، سفیدمو: چند بگشت این زمانه بر سر من / گرد جهان کرد خنگ سار مرا (ناصرخسرو: ۱۲۵ ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) کسی که هم. موهای سرش سفید شده باشد سر سفید. ۲ - ( اسم ) شوره که از آن باروت سازند.

ویکی واژه

کسی که همة موی‌های سرش سفیده شده باشد.

جمله سازی با خنگسار

💡 زال زر اندر ازل زلزال شمشیر تو دید در ازل شد خنگسار از هول آن زلزال زال

محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
گواد یعنی چه؟
گواد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز