حمحم. [ ح ِ ح ِ / ح ُح ُ ] ( ع ص ) سخت سیاه. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) یک نوع مرغی است. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). حمحم. [ ح ُ ح ُ ] ( ع اِ ) بلغت اهل شام لسان الثور یعنی گاوزبان را گویند وآن دوایی است که بعربی لسان الحمل خوانند و بعضی خاکشی را گفته اند و آن علفی است که شتر آنرا برغبت تمام خورد. ( برهان ). گل گاوزبان و ورک. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(حِ حِ یا حُ حُ ) [ ع. ] (اِ. ) گل گاوزبان.
فرهنگ فارسی
( اسم ) گاو زبان سخت سیاه یک نوع مرغی است
ویکی واژه
گل گاوزبان.
جمله سازی با حمحم
قال ابن عباس: المراد بها خیول الغزاة اقسم اللَّه بها شرفا للغزاة. و قال علی (ع) و ابن مسعود: انّها ابل الحاجّ، اقسم اللَّه بها تشریفا للحاجّ و الضّبح من الإبل النّفس و من الخیل الحمحمة.