جامخانه واژهای مرکب و برگرفته از جام بهمعنی شیشه و آینه است. در متون کهن فارسی، از این واژه برای اشاره به اتاقهایی استفاده میشده که دیوارها و درهای آنها با قطعات شیشه و آینه تزئین و مُزیّن میگردید. چنین فضاهایی که بهصورت آینهکاری شده ساخته میشدند، بهویژه در کاخها و عمارتهای اشرافی، جلوهای شکوهمند و درخشان ایجاد میکردند. این واژه در گذر زمان، دامنهی معنایی گستردهتری یافت و علاوه بر آینهخانه، بهمعانی دیگری چون فرش و بساط نیزی اشاره کرد. همچنین در برخی متون، بهصورت مجازی و کنایی برای اشاره به چرخ و فلک بهکار رفته است؛ چرا که آسمان را بهسان گنبدی درخشان و پرشکوه تصور میکردند که گویی از هزاران جامِ نورانی تشکیل شده است. کاربرد تاریخی این واژه در متون کهن، از جمله تاریخ طبرستان، گواه بر اهمیت و رواج آن در ادبیات و فرهنگ ایران است. امروزه اگرچه استفاده از لفظ جامخانه کمتر رایج است، اما مفهوم و هنر ایجاد فضاهای آینهکاری شده، بهعنوان بخشی از معماری اصیل و تزئینی ایران، همچنان زنده و پابرجا باقی مانده و در بناهای تاریخی متعددی قابل مشاهده است.
جامخانه
لغت نامه دهخدا
من جام جم گرفته و با خود در این سخن
کاین جام خانه فلکی چون توان شکست.مجیربیلقانی.از مدح شاه و جام می لعل چاره نیست
تا پای بست گردش این جام خانه ایم.مجیر بیلقانی.، جامخانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) موضعی است از اندرود در فرح آباد مازندران. رجوع به سفرنامه مازندران رابینو ص 12، 13، 49، 119 بخش انگلیسی شود.
جامخانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری است. در 16 هزارگزی جنوب خاوری ساری و 9 هزارگزی تکاو و 3 هزارگزی شوسه قرار دارد. در دامنه واقع شده و هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریائی است و 2220 تن سکنه دارد. آب مشروب ده ازچشمه و محصول آن غلات، پنبه، صیفی و توتون است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان بافت پارچه های نخی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] خانه ای که به دیوارهای آن آیینه یا شیشه نصب کرده باشند.
فرهنگ فارسی
دهی در شهرستان ساری
ویکی واژه
جمله سازی با جامخانه
من جام جم گرفته و با خود درین سخن کین جامخانه فلکی چون توان شکست؟
زیر تیر شکسته اند نجوم تا درین جامخانه کهنند
سنگ قضا به دست فلک بود اگر نه او بی سنگ جامخانه اسرار چون شکست؟