تیغال

لغت نامه دهخدا

تیغال. ( اِ ) آشیان جانوران را گویند و به این معنی به جای حرف ثالث ( غ )«خای » نقطه دار هم به نظر آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ). آشیان جانوران. ( ناظم الاطباء ). || چیزی است دوایی، شبیه به نمک و همچو ترنجبین بر خار می بندد و بعضی گویند آشیان کرمی است که بر بوته خار می سازد و در آن حلاوتی به اندک عفوصتی هست و به عربی سکرالعشر خوانند و بعضی گویند سکرالعشر صمغی است که ازدرخت عشر برمی آید. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). شکرالعشر به فارسی شکرک کوهی است. ( از الفاظ الادویة ). گیاهی که به درون، شکر تیغال دارد و در درکه آن را تیغ قندک گویند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - آشیانة مرغان. ۲ - دارویی که در گیاهی خاردار تولید می شود.

فرهنگ عمید

آشیانۀ پرندگان، لانۀ مرغ.
= شکرتیغال

فرهنگ فارسی

آشیان جانوران را گویند و باین معنی بجای حرف ثالث ( غ ) خای نقطه دار هم بنظر آمده است چیزی است دوایی شبیه به نمک.

ویکی واژه

آشیانة مرغان.
دارویی که در گیاهی خاردار تولید می‌شود.

جمله سازی با تیغال

چیده بر بالای هم تیغال وار کرده نامش کاخ و لاخ و شاه وار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال راز فال راز فال چای فال چای