ترك

ترك

ترک به معنای رها کردن و واگذار کردن است و در اصطلاح عرفانی و دینی به معنای چشم‌پوشی و قطع هر نوع وابستگی به غیر از خداوند، معبود حقیقی، به کار می‌رود. در نظر عارفان، ترک دارای شرایط و آداب مختلفی است که بدون رعایت آن‌ها، سالک نمی‌تواند به مقصد نهایی خود برسد. هر یک از انواع ترک، هدف و خواسته‌ای خاص را دنبال می‌کند؛ از جمله ترک دنیا به خاطر آخرت، ترک هوای نفس برای پاکی باطن، و ترک خواب به منظور بیداری روح. این اقسام ترک از شروط سلوک سالکان به شمار می‌روند و هر سالک با انجام هر یک از آن‌ها، به درجات بالاتری دست می‌یابد و به حق نزدیک‌تر می‌شود. مهم‌ترین مراحل ترک در نظر عارفان و صوفیان شامل ترک جاه و مقام، گناه، مال و طلب ریاست است. مفهوم ترک در بسیاری از نظام‌های اخلاقی وجود دارد. در اسلام، یکی از برترین اعمال، ترک محرمات است. به عنوان مثال، روزه‌داری در ماه رمضان که شامل ترک‌های مختلفی است، پاداش و ثواب زیادی دارد. آیین بودا بر پایه ترک امیال شخصی بنا شده و در آیین هندو، پس از چندین بار مرگ و نوزایی، فرد به توانایی گسستن از پیوند با دنیای مادی دست می‌یابد. همچنین، شریعت موسوی پر از دستورهای ترک منهیات است که در مسیحیت نیز ادامه می‌یابد.

لغت نامه دهخدا

ترک. [ ت ُ ] ( ص، اِ ) نقیض تازیک باشد. گویند ترکان از اولاد یافث بن نوح اند. ( برهان ). نام طایفه ای است در ترکستان که تاتار و مغول و سایر اتراک از آن طایفه اند و زبان ایشان معین است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). گروهی از اولاد یافث بن نوح. ( ناظم الاطباء ). نام قومی منسوب به ترک که مردی بود از فرزندان نوح علیه السلام. ( غیاث اللغات ). ج، اتراک. ( ناظم الاطباء ). نقیض تازیک طایفه بزرگی از طوایف انسانی را گویند. ج، ترکان. ( ناظم الاطباء ). نام ترک بعنوان قومی بدوی نخستین بار در قرن ششم میلادی دیده میشود. در همان قرن ترکان دولتی نیرومند و بدوی تأسیس کردند که از مغولستان و سرحد شمالی چین تا بحر اسود امتداد داشته است. مؤسس حکومت مزبور که چینیان او را «تومن » نامند. در کتیبه های ترکی بومن در سال 552 م. درگذشت و برادرش «ایستامی » ( در طبری ج 1 ص 895 و896: سنجبوخاقان ) که در مغرب فتوحاتی کرده، ظاهراً تا سال 576 م. زیسته است این دو برادر گویا از آغاز مستقل از یکدیگر حکومت می کردند. چینیان از دولت مزبور بنام امپراطوری ترکان شمال و مشرق یاد کرده اند. درسال 581 م. تحت نفوذ سلسله چینی «سویی » این دو امپراطوری بطور قطع از یکدیگر جدا شدند و بعدها هر دو تابع سلسله چینی «تانگ » ( 618 - 907 م. ) گردیدند. در حدود سال 682 م. ترکان شمال موفق شدند استقلال خود را بدست آورند. درباره روابط این ترکان قدیم و اخلاق آنان بحث های بسیار شده است... برای اطلاع بیشتر رجوع به دائرة المعارف اسلام ذیل ترک شود. سلسله های ترک که در ایران دوره اسلامی سلطنت کرده اند غزنویان ( 351 - 555 هَ. ق. ) سلجوقیان ( 429 هَ. ق. - اواخر قرن ششم ) خوارزمشاهیان ( 470 - 628 هَ. ق. ) ( از حاشیه برهان چ معین ):
کسی را ز ترکان نباشد خرد
کز اندیشه خویش رامش برد.فردوسی.بخندید و آنگه بافسوس گفت
که ترکان ز ایران نیابند جفت.فردوسی.که ترکان بدیدن پریچهره اند
بجنگ اندرون پاک بی بهره اند.فردوسی.میغ چون ترکی آشفته، که تیر اندازد
برق تیر است مر او را مگرو رخش کمان.( از لغت فرس ص 215 ).کیست از تازک و از ترک در این صدر بزرگ
که نه اندر دل وی دوستتری از زر و سیم.ابوحنیفه اسکافی ( از تاریخ بیهقی ).چون شراب نیرو گرفتی ترکان این دو سالار را به ترکی ستودندی.( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 220 ). کسان گماریم تا تضریبها می سازند و آنچه ترکان و این دو سالار گویند فراختر زیادتیها می کنند و بازمی نمایند. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 221 ). و این ترک ابله [طغرل، حاجب امیر یوسف ] این چربک بخورد و ندانست که کفران نعمت شوم باشد. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 250 ).

فرهنگ معین

(تَ رَ ) (اِ. ) شکاف، رخنه.
( ~. ) (اِ. ) هر صدا و آوازی که از شکستن و ترکیدن چیزی آید.
( ~. ) [ ع. ] (مص م. ) واگذاشتن، رها کردن.
( ~. ) (اِ. ) کسی که پشت سر سوار (اسب، موتور و... ) می نشیند.
(تُ ) (اِ. ) زیباروی، معشوق.
(تَ ) (اِ. ) ترگ، کلاهخود، مغفر.

فرهنگ فارسی

نام ترک بعنوان قومی بدوی نخستین باردر قرن ششم م. دیده میشود. در همان قرن ترکان دولتی بدوی تاسیس کردند که از مغولستان و سرحد شمالی چین تابحراسودامتداد داشته است.در سال ۵۵۲ م. در گذشت و برادرش ظاهرا تا سال ۵۷۶ زیسته. چینیان از دولت مذبور بنام امپراتوری ترکان مشرق یاد کردند. در سال ۵۸۱ تحت نفوذ سلسه چینی این دو امپراتوری بطور قطع از یکدیگر جدا شدند. حدود سال ۶۸۲ ترکان شمالی موفق شدند استقلال خود را بدست آورند.درباره روابط این ترکان قدیم واخلاف آنان گفتگوهای بسیارشدهکه اینجامجال بحث از آنها نیست. سلسله های ترک که در ایران دوره اسلامی سلطنت کردهاند ازین قرارند: غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهی.
( اسم ) ۱- شکاف رخنه. ۲- شکاف کوه و زمینفواصلی که بین دو قطعه زمین بر اثر زلزله و حرکات دیگر کوه زایی تشکیل گردد تراک.
ناک کوهی است میان ترکستان شوروی و ترکستان شرقی متعلق به چین.

فرهنگستان زبان و ادب

{crack} [زمین شناسی] هر شکستگی بازی که دو بخش آن از هم جدا نشده باشد
ترك
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم