لغت نامه دهخدا
( بیرانة ) بیرانة. [ ن َ ] ( اِخ ) ( جبال الَ.... ) جبال البرتاب. جبال البرانس. صورتی از کلمه پیرنه است که نام کوههای واقع میان فرانسه و اسپانیا باشد. رجوع به الحلل السندسیة ج 2 ص 208، 204 و 206 شود.
بیرانه. [ن َ ] ( اِ ) بر وزن و معنای ویرانه است که خرابه شد. ( برهان ). ویران. بیران. ویرانه. ( غیاث ):
در عهد او چه جوئی دلهای خسته از غم
در ملک میر ظالم بیرانه چند خواهی ؟امیرخسرو.و رجوع به بیران و ویرانه شود.