فراهیختن

لغت نامه دهخدا

فراهیختن. [ ف َ ت َ] ( مص مرکب ) فراهختن. تأدیب نمودن. تربیت کردن. || آویختن. ( برهان ). رجوع به فراهختن شود.

فرهنگ معین

(فَ تَ ) (مص م . ) ۱ - برکشیدن . ۲ - تربیت کردن ، ادب آموختن .

فرهنگ عمید

۱. ادب کردن، تربیت کردن.
۲. برکشیدن.

ویکی واژه

برکشیدن.
تربیت کردن، ادب آموختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد