تعری

لغت نامه دهخدا

تعری. [ ت َ ع َرْ ری ] ( ع مص ) برهنه شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خالی گردیدن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعریة شود.

فرهنگ عمید

برهنه شدن، لباس از تن درآوردن.

فرهنگ فارسی

برهنه شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت