مرافد

لغت نامه دهخدا

مرافد. [ م َ ف ِ ]( ع اِ ) ج ِ مرفد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مرفد شود.
مرافد. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص ) به همدیگر یاری دهنده. ( ناظم الاطباء ). معاون. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). نعت فاعلی است از مرافدة. رجوع به مرافدة شود. || شاة مرافد؛ رفود. گوسپند که زمستان و تابستان شیر دهد. ( از متن اللغة ). رجوع به مرافید شود.

فرهنگ عمید

یاری دهنده به یکدیگر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال حافظ فال حافظ فال جذب فال جذب فال شمع فال شمع