گوهرتاب. [ گ َ / گُو هََ ] ( نف مرکب ) تابنده چون گوهر. || ( اِ مرکب ) پیراهنی که زنان در موسم گرما در برکنند و چنان لطیف باشد که بدن از اندرون مینماید. ( آنندراج ) : به رشته زر خورشیدنوربافنده که بافت بر قد گیتی قبای گوهرتاب.خاقانی. || نقاب آراسته زرنشان. ( ناظم الاطباء )( فرهنگ شعوری ج 2 ) : چو گوهرتاب پوشیده ست بر سر به زیر ابر گشته ماه انور.شاعر ( از فرهنگ شعوری ج 2 ).|| سِب . ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ عمید
درخشان مانند گوهر.
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) تابنده چون گوهر . ۲ - ( اسم ) پیراهنی که زنان در موسم گرما در بر کنند و آن چنان لطیف باشد که بدن از ورای آن پیداست : برشت. زر خورشید نور بافنده که بافت بر قد گیتی قبای گوهر تاب . ( خاقانی )