پشتواره

لغت نامه دهخدا

پشتواره. [ پ ُ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) مقداری باشد از هر چیز که یک کس به پشت تواند برداشت و از جائی بجائی تواند برد و آنرا پشتاره نیز گویند. ( از فرهنگ جهانگیری ) ( غیاث اللغات ). آن مقدار باشداز بار که بدوش و پشت برتوان گرفت. ( صحاح الفرس ). آنچه از بار که یک تن بر پشت دارد. باری کوچک بر پشت کسی. کوله بار. بار. شُغنة. حال. وِزر. ضِمامة. اضمامة. اضبارة. ( منتهی الارب ) : مال بدست کردم تا تو کافردل پشتواره بندی و ببری. ( کلیله و دمنه ).
هرکه را روی چون گلش باید
مدتی خار پشتواره کند.عطار.طُن ؛ پشتواره نی و هیزم و مانند آن. ( منتهی الارب ). طَوِی ؛ پشتواره ای از سلاح و متاع. کارَة؛ پشتواره جامه و طعام. عکم ؛ پشتواره جامه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(پُ رِ ) (اِمر. ) آن اندازه بار که با پشت توان حمل کرد.

فرهنگ عمید

باری که بتوان آن را به پشت برداشت، پشته، کوله بار.

فرهنگ فارسی

پشتباره، پشتاره، پشته، کوله بار
( اسم ) آن مقدار بار که با پشت توان حمل کرد پشتاره کوله بار .

ویکی واژه

آن اندازه بار که با پشت توان حمل کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال ابجد فال ابجد فال ارمنی فال ارمنی