تزهید

لغت نامه دهخدا

تزهید. [ ت َ ] ( ع مص ) خلاف ترغیب. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). بر ناخواهانی برانگیختن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || اندازه کردن نخل. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || کم کردن و کم شمردن چیزی را. || گرامی داشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || در بعضی از نسخ قاموس بمعنی تبخیل آمده است. ( منتهی الارب ). تبخیل. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) زاهد کردن ، پارسا خواندن .

فرهنگ عمید

کسی را نسبت به چیزی بی میل و ناخواه کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برانگیختن کسی بر انصراف از کاری را تزهید می گویند که مقابل ترغیب است و این عنوان به مناسبت در باب قضاء به کار رفته است.
ترغیب شاهد به شهادت از سوی قاضی در جایی که وی نسبت به مورد شهادت تردید دارد و نیز سعی در منصرف کردن او از ادای شهادت در جایی که به آن جزم دارد حرام است.

ویکی واژه

زاهد کردن، پارسا خواندن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم