تبخیل

بخل از رذائل اخلاقی است که انسان را از بهره بردن دیگران از دارایی‌های خود باز می‌دارد. داشتن این خصلت موجب دوری از خدا و مردم، محروم ماندن از بهشت و از دست رفتن آسایش انسان می‌شود. امام صادق(ع) بخل را یکی از لشکریان جهل معرفی کرده است. بخل دارای مراتب مختلفی است که بدترین مرتبه آن بخل نسبت به خود است. در متون دینی، به مراتب شدید بخل، شُحّ نیز گفته شده است. در قرآن این واژه به معنای خودداری از پرداخت واجبات مالی به‌کار رفته است.در مقابل بخل، خصلت‌های سخاوت قرار دارد. مهم‌ترین عاملی که موجب پیدایش این رذیله در انسان می‌شود، بدگمانی به خدا و دنیا دوستی است. شخص بخیل به دلیل وجود چنین رذیله‌ای در کمک رساندن به دیگران حتی نزدیکان خود دائماً بهانه آورده و تلاش می‌کند داشته‌های خود را از دیگران مخفی بدارد. در آموزه‌های دینی از مشورت با بخیل و سپردن امور مردم به او نهی شده‌ است. اگر شخص بخیل بخواهد خود را درمان کند، باید با یادآوری فوائد سخاوت و بدی‌های بخل، خود را وادار به بذل و بخشش کند تا این رذیله در او تضعیف شود.

لغت نامه دهخدا

تبخیل. [ ت َ ] ( ع مص ) نسبت کردن به بخل. ( تاج المصادر بیهقی ). بخیل خواندن. ( زوزنی ). نسبت کردن کسی رابه بخل. ( از منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( از ناظم الاطباء ). به بخل تهمت زدن کسی را. ( از اقرب الموارد )( از قطر المحیط ). بخیل خواندن کسی را. ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم