ژفیده

لغت نامه دهخدا

ژفیده. [ ژَ دَ / دِ] ( ن مف / نف ) ترشده و خیسیده. ( برهان ). به آب ترشده ( به زای تازی نیز گفته اند یعنی زفیده ) :
از آن دم که دیده رخت را ندیده
شده جمله گیتی ز اشکم ژفیده .روحی شارستانی ( از جهانگیری ).

فرهنگ معین

(رَ دِ ) (ص مف . ) تر شده .

فرهنگ عمید

ترشده، خیس شده.

ویکی واژه

تر شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس