چرغول

لغت نامه دهخدا

چرغول. [ چ َ ] ( اِ ) دارویی است که آنرا زبان بره گویند و بعربی «لسان الحمل » خوانند. ( برهان ) ( جهانگیری ). رستنیی است که آنرا زبان بره و بعربی «لسان الحمل » خوانند و چرغون نیز همان است. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ).گیاهی دوایی که به تازی «لسان الحمل » گویند و تخم آنرا بارتنگ نامند. ( ناظم الاطباء ). چرغون. خرگوشک. خرغول. زبان بره. رجوع به چرغون و خرگوشک و خرغول شود.

فرهنگ معین

(چَ ) (اِ. ) نک بارهنگ .

فرهنگ عمید

=بارهنگ

ویکی واژه

نک بارهنگ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال جذب فال جذب فال آرزو فال آرزو