پولادسنب

لغت نامه دهخدا

پولادسنب. [ سُمْب ْ س ُ ] ( نف مرکب ) که پولاد را سنبد. عظیم سخت :
عزم تو کشورگشاو خشم تو بدخواه سوز
رمح تو پولادسنب و تیغ تو جوشن گداز.فرخی.

فرهنگ عمید

آنچه پولاد را بسنبد و سوراخ کند، سوراخ کنندۀ پولاد: نیزۀ پولادسنب.

فرهنگ فارسی

۱-( صفت ) آنکه پولاد را سنبدکسی که فولاد را سوراخ کند : [ عزم تو کشور گشا و خشم تو بد خواه سوز رمخ تو پولاد سنب و تیغ تو جوشن گداز.] ( فرخی ) ۲- پولاد سم .

ویکی واژه

[قدیمی، مجاز] آنچه پولاد را بسنبد و سوراخ کند؛ سوراخ‌کننده پولاد: نیزه پولادسنب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم