هافهافو. ( ص نسبی ) ( در تداول ) آنکه هاف هاف کند. ( یادداشت مؤلف ). - پیر هافهافو ؛ پیری که دندانهای او افتاده و مخارج حروف او بجا و درست نباشد. پیری که به سبب بی دندانی ، «هاء» و «فاء» در سخن او بسیار شنیده شود. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ معین
(ص . ) (عا. ) آن که هاف هاف کند. ، پیر ~ پیری که دندان های او افتاده و مخارج حروف او به جا و درست نباشد.
فرهنگ عمید
آن که هاف هاف کند. * پیر هاف هافو: [عامیانه، مجاز] پیری که دندان هایش ریخته باشد و نتواند درست حرف بزند.
فرهنگ فارسی
(صفت ) آنکه هاف هاف کند . یا پیر هافهافو. پیری که دندانهای او افتاده و مخارج حروف او بجا و درست نباشد آنکه هاف هاف کند .
ویکی واژه
(عا.) آن که هاف هاف کند. ؛ پیر ~ پیری که دندانهای او افتاده و مخارج حروف او به جا و درست نباشد.