هاف هافو

لغت نامه دهخدا

هافهافو. ( ص نسبی ) ( در تداول ) آنکه هاف هاف کند. ( یادداشت مؤلف ).
- پیر هافهافو ؛ پیری که دندانهای او افتاده و مخارج حروف او بجا و درست نباشد. پیری که به سبب بی دندانی ، «هاء» و «فاء» در سخن او بسیار شنیده شود. ( یادداشت به خط مؤلف ).

فرهنگ معین

(ص . ) (عا. ) آن که هاف هاف کند. ، پیر ~ پیری که دندان های او افتاده و مخارج حروف او به جا و درست نباشد.

فرهنگ عمید

آن که هاف هاف کند.
* پیر هاف هافو: [عامیانه، مجاز] پیری که دندان هایش ریخته باشد و نتواند درست حرف بزند.

فرهنگ فارسی

(صفت ) آنکه هاف هاف کند . یا پیر هافهافو. پیری که دندانهای او افتاده و مخارج حروف او بجا و درست نباشد
آنکه هاف هاف کند .

ویکی واژه

(عا.)
آن که هاف هاف کند. ؛ پیر ~ پیری که دندان‌های او افتاده و مخارج حروف او به جا و درست نباشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال حافظ فال حافظ