لغت نامه دهخدا
خنابة. [ خ ِ / خ ُن ْ نا ب َ ] ( ع اِ ) سوی بینی نزدیک منخرین. منه : خنابتان ؛دوسوی بینی نزدیک منخرین. || سوی کلان بینی و سوی بینی از جانب بالای آن. || کبر. نخوت. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
خنأبة. [ خ ِن ْ ن َ ءَ ب َ ] ( ع اِ ) سوی کلان بینی و سوی بینی از جانب بالای آن. خِنّابَة. رجوع به خِنّابَة شود. || کبر. نخوت. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). خِنّابَة.