حاصد

لغت نامه دهخدا

حاصد. [ ص ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حَصد و حَصاد [ ح َ / ح ِ ]. درونده. دروکننده. دروگر. ( منتهی الارب ). || قطعکننده. ج ، حصده و حصاد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(ص ) [ ع . ] (اِفا. ) دروگر. ج . حصاد.

فرهنگ فارسی

حصدوحصاد، دروکننده، درونده، دروگر، حصادجمع

ویکی واژه

دروگر.
حصاد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال امروز فال امروز فال میلادی فال میلادی