تکدیر

لغت نامه دهخدا

تکدیر. [ ت َ ] ( ع مص ) تیره کردن : کدره تکدیراً. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تیره گردانیدن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). یقال : کدر عیشه. نقیض صفا. ( منتهی الارب ). || اندوهگین کردن کسی را. || ریختن آب را. ( از اقرب الموارد ). || در تداول امروزی ، نقیض تقدیر.
- تکدیر خاطر ؛ تشویش خاطر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - تیره ساختن . ۲ - دلتنگ کردن .

فرهنگ عمید

۱. تیره کردن.
۲. کسی را دلتنگ کردن.

فرهنگ فارسی

مکدرساختن، تیره کردن، کسی رادلتنگ کردن
۱ -( مصدر ) تیره گردایندن کدر ساختن . ۲ - آزرده کردن آزردن. ۳ - توبیخ کردن . ۳ - ( اسم )توبیخ مقابل تقدیر . جمع : تکدیرات .

ویکی واژه

تیره ساختن.
دلتنگ کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی