تثمین

لغت نامه دهخدا

تثمین. [ ت َ ] ( ع مص ) هشت گوشه کردن. ( تاج المصادربیهقی ) ( زوزنی ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هشت و هشت رخ کردن. ( فرهنگ نظام ). || قیمت گذاشتن بر کالا. ( از قطر المحیط ). بحدس و تخمین قیمت کردن کالا. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - بها کردن ، قیمت کردن . ۲ - هشت سو کردن ، هشت گوش ساختن .

فرهنگ عمید

= قیمت گذاری

فرهنگ فارسی

( مصدر ) هشت سو کردن هشت گوش ساختن .

ویکی واژه

بها کردن، قیمت کردن.
هشت سو کردن، هشت گوش ساختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ارمنی فال ارمنی فال راز فال راز فال چای فال چای