گسگ

لغت نامه دهخدا

گسگ. [ گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 35هزارگزی شمال باختری درمیان ، سر راه شوسه بیرجند به شاه درخت. هوای آن گرم و دارای 553 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گسگ. [ گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار واقع در 8هزارگزی خاور صفی آباد و 7هزارگزی شمال راه شوسه سلطان آباد به صفی آباد. هوای آن معتدل و دارای 263 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول عمده اش غلات ، پنبه و زیره است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم