کربج

لغت نامه دهخدا

کربج. [ ک ُ ب َ ] ( معرب ، اِ ) حانوت. کُربَق. ( از معجم البلدان ). دکان یا رخت دکان تره فروش. ( از منتهی الارب ). دکان و گفته اند متاع دکان و گویند معرب کُربه فارسی است. ( از اقرب الموارد ). معرب کُربَک و کُربَق فارسی است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کربه شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال حافظ فال حافظ فال قهوه فال قهوه