پکند

لغت نامه دهخدا

پکند. [ پ َ / پ ِ ک َ ] ( اِ ) بلغت ولایت خوارزم نان را گویند و بعربی خبز خوانند. ( برهان قاطع ). بزبان خوارزم نان چنانکه سوپ آب و در نسخه سروری به کسر پی گفته اند و آن اصح است. ( فرهنگ رشیدی ) :
محنت سوپ و پکند او که از بیخم بکند
طبع موزونم همی زاندیشه ناموزون کند.انوری.

فرهنگ معین

(پَ کَ ) (اِ. ) نان ، خبز.

فرهنگ فارسی

( اسم ) نان خبز .

ویکی واژه

نان، خبز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم