پژوین

لغت نامه دهخدا

پژوین. [ پ َژْ ] ( ص ) چرگن. چرکین. شوخگن :
پیشم آرد دوات بن سوراخ
قلم سست و کاغذ پژوین.سنائی.|| چرکین داشتن ؟. || چرکین شدن ؟. ( برهان ).

فرهنگ معین

(پَ ) (ص . ) چرکین ، پلید.

فرهنگ عمید

چرکین، شوخگن، چرک آلود، پلید، پژاگن.

ویکی واژه

چرکین، پلید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال فنجان فال فنجان فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ