پشور

لغت نامه دهخدا

پشور. [ پ ُ ] ( اِ ) پشول. نفرین و دعای بد را گویندو با سین بی نقطه هم آمده است. ( برهان قاطع ). لعنت.
پشور. [ پ ِ ] ( اِخ ) ( ده... ) دوازده فرسخ مغربی شهر لار. ( فارسنامه ناصری ).

فرهنگ معین

(پُ ) (اِ. ) نفرین ، دعای بد.

ویکی واژه

نفرین، دعای بد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت استخاره کن استخاره کن فال نوستراداموس فال نوستراداموس