پرخیدن

لغت نامه دهخدا

پرخیدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) تفتیش کردن. برخیدن. ( زمخشری ).

فرهنگ معین

(پَ دَ ) (مص ل . ) تفتیش کردن .

فرهنگ عمید

تفتیش کردن.

ویکی واژه

تفتیش کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس