نجعه

لغت نامه دهخدا

( نجعة ) نجعة. [ ن ُ ع َ ] ( ع اِمص ) جستجوی آب و علف و نگاهداری آن به جای خود. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طلب آب و گیاه کردن در موضع آنها. ( فرهنگ خطی ) ( فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف ). طلب گیاه کردن در جای خودش و مساقط غیث ، اسم است از نجوع. ( اقرب الموارد ). ج ، نُجَع. || ( اِ ) امل. ( المنجد ) ( از اقرب الموارد ). مطلوب. ( یادداشت مؤلف ). گویند: فلان نجعتی ؛ أی املی. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ عمید

جستجوی آب وعلف، جستجوی چراگاه.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) گیاه جستن خواستن گیاه در جای آن .۲ - ( اسم ) جستجوی آب وعلف .۳ - ( اسم ) خوراک مطلوب : ...وتانه بس دیر لهنه کلاب ونجعه ذئاب خواهندشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال نخود فال نخود فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال کارت فال کارت