خسروپرویز در ادبیات عربی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خسروپرویز در ادبیات عربی، از اواخر قرن اول و اویال قرن دوم، نوعی ادبی در زبان عربی به وجود آمد که پیش از آن معمول نبود.
این نوع ادبی، ادب پادشاهی یا ادب شاهان یا نصحیة الملوک نام گرفت. مقصود از آن حجم انبوه کتابها و رسائلی است درباره آموزه های پندآمیز و حکمتهای عملی در اداره حکومت، تدبیر کشور، وظایف تمامی دسته ها و طبقات حاکمان و کارگزاران دولتی، و نیز شامل مواردی است که حاکمان و کارگزاران و پادشاهان باید برای اداره صحیح حکومت و حفظ اقتدار کشور به آن پایبند باشند. این نوع ادبی زمانی در زبان عربی پدید آمد که خلافت اسلامی در حال دگرگونی از رهبری ساده دینی به حکومت پیچیده سلطنتی بود. در قرنهای نخست اسلامی بخش زیادی از این کتابها و رسائل از فارسی میانه به عربی برگردانده شد. ابن ندیم بعضی از این آثار را در فهرستی طولانی آورده است. شناخت این آثار تا دیرزمانی از اسباب بلاغت و شروط نگارش بود. نامه خسروپرویز در زندان به پسرش، شیرویه، از جمله این آثار است که در ادبیات عرب ثبت شده است. این نوشته در ادبیات ساسانی مشهور بوده و در ادبیات عرب نیز به شهرت رسیده است. ابن قتیبه در عیون الاخبار بخشهایی از آن را آورده است که اطلاعات ارزشمندی را دربردارد. این نوشته به رخدادی تاریخی، که تأثیر زیادی در دوره ساسانی داشته، مربوط است. این رخداد، قیام شیرویه بر ضد پدرش خسروپرویز است که پس از دستگیری و به زندان افکندنش، بر تخت نشست. تاریخ نگاران آورده اند که پس از این حادثه شیرویه نامه ای به خسروپرویز فرستاد که در آن کارهای ناشایست او را برشمرد و او را برای بدرفتاری اش در دوران پادشاهی سرزنش کرد و به این ترتیب به توجیه اقدام خود پرداخت. خسروپرویز نیز در پاسخ نامه او نسبت ظلم و فسادی را که به او داده شده بود، رد کرد و اقدامات اصلاحی خود و تلاشش برای پاسداری از کشور و رفاه مردم را برشمرد. در تاریخ طبری روایتی از این رخداد با کمی تفصیل در پانزده صفحه وجود دارد که دینوری این روایت را پیش از طبری نقل کرده است. البته این دو روایت در پاره ای از تفاصیل باهم متفاوت اند.
← نامه شیرویه به پرویز
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.(۲) ابن عبدربّه، العقدالفرید، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳.(۳) ابن فقیه.(۴) ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، بیروت: دارالکتاب العربی.(۵) ابن ندیم (تهران).(۶) حسن بن هانی ابونواس، دیوان، چاپ احمد عبدالمجید غزالی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.(۷) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹.(۸) طبری، تاریخ (لیدن).(۹) محمد محمدی، الترجمة و النقل عن الفارسیة فی القرون الاسلامیة الاولی، ج ۱، بیروت ۱۹۶۴.(۱۰) ابوالیسر ابراهیم بن محمد مدبر، الرسالة العذراء فی موازین البلاغة و ادوات الکتابة، در رسائل البلغاء، اختیار و تصنیف محمد کردعلی، قاهره: لجنة التألیف و الترجمة و النشر، ۱۳۷۴/ ۱۹۵۴.(۱۱)عیون الاخبار ابن قتیبه.

جمله سازی با خسروپرویز در ادبیات عربی

هنگامی‌که ایران ساسانی با تازش تازیان در حال فروپاشی بود (سده ۷ میلادی)، پایداری در برابر تازیان در شمال ایران همچنان ادامه یافت و فناوری متالوژی در این پایداری کارساز بود که برای وایکینگ‌های بازرگان که از راه رود ولگا به شمال ایران می‌رفتند سودمند بود، البته این وایکینگ‌ها پیش از این در روزگار ساسانیان نیز با ایران در پیوند بودند. گویا در سال‌های پایانی ساسانیان وایکینگ‌ها استفاده از کلاه‌خودهای چندتکه را آغاز کردند. همانند کلاه‌خود خسروپرویز آن‌چنان‌که در سنگ‌نگاره تاق بستان کرمانشاه سوار بر اسب بر گستوان پوشیده خود، شبدیز، دیده می‌شود. آن‌گونه که پیتر کاکس یادآوری می‌کند، «همانندی بسیار درخور توجهی میان کلاه‌خود شاه سراپا زره‌پوش ساسانی، خسروپرویز در سنگ‌نگاره تاق بستان با کلاه‌خود سنگ‌نگاره‌های اسکاندیناوی آرامگاه‌های وندل و والزگارد در سوئد دیده می‌شود».
متن این رسالهٔ کوچچک به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول مربوط به حوادثی است که پیش از خسروپرویز در روز خرداد از ماه فروردین (نوروز) اتفاق افتاده و بخش دوم مربوط است به آنچه در آینده و پس از آن روز روی خواهد داد.
عربستان شرقی به‌زودی فتح شد؛ همچنین خسرو انوشیروان یمن را به امپراتوری افزود. در زمان حکومت خسروپرویز در سال‌های ۵۹۰–۶۲۸، مصر، اردن، فلسطین و لبنان نیز به امپراتوری ضمیمه شدند. ساسانیان شاهنشاهی خود را ایرانشهر می‌نامیدند.
ضعف امپراتوری ساسانی درست پس از قتل خسروپرویز در سال ۶۲۸ آغاز شد. به دلیل وضعیت نابسامان دربار و همچنین ضعف فوق‌العاده ارتش و همین‌طور نبود شخصیتی که بتواند در حد و اندازه‌های انوشیروان و شاپور یکم عمل کند، اوضاع ایران بسیار آشفته شده بود.
ضعف امپراتوری ساسانی درست پس از قتل خسروپرویز در سال ۶۲۸ آغاز شد. به دلیل وضعیت نابسامان دربار و همچنین ضعف فوق‌العاده ارتش و همین‌طور نبود شخصیتی که بتواند در حد و اندازه‌های انوشیروان و شاپور یکم عمل کند، اوضاع ایران بسیار آشفته شده بود.
عربستان شرقی به‌زودی فتح شد؛ همچنین خسرو انوشیروان یمن را به امپراتوری افزود. در زمان حکومت خسروپرویز در سال‌های ۵۹۰–۶۲۸، مصر، اردن، فلسطین و لبنان نیز به امپراتوری ضمیمه شدند. ساسانیان شاهنشاهی خود را ایرانشهر می‌نامیدند.
در آن سو خسروپرویز در تیسپون به نام خود سکه می‌زند که موجب خشم پدر می‌شود و به ناچار مجبور به ترک تیسپون می‌شود و به همان چشمه‌ای می‌رسد که شیرین در آن مشغول آب‌تنی بود.
ابن رشد در سدهٔ سوم دربارهٔ آن می‌گوید: ایوانی بزرگ و با شکوه از گچ و آجر دارد. به گرد ایوان حجره‌هایی ساخته‌اند و حجره‌ها به یکدیگر راه دارند و در حجره‌ها به آن ایوان باز می‌شود. جلوی ایوان صفحه‌ای است از سنگ مرمر، داستان فرهاد دلدادهٔ شیرین و پهلباد نوازنده و شبدیز اسب معروف خسروپرویز در بسیاری نقاط آن حول و حوش به صورت افسانه‌ای درآمده است. بر قصرشیرین جبال بزرگی مشرف است که در سر حد ایران واقع است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال رابطه فال رابطه فال لنورماند فال لنورماند استخاره کن استخاره کن