مناولت

لغت نامه دهخدا

مناولت. [ م ُ وَ / وِ ل َ ] ( از ع ، اِمص ) مناوله. مناولة. چیزی به کسی دادن. به یکدیگر تعارف کردن : یک شیشه صرف باقی است اگر رغبتی هست تا ساعتی به مناولت آن تزجیه روزگار کنیم. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 84 ). رجوع به مناولة شود.
مناولة. [ م ُ وَل َ ] ( ع مص ) چیزی فرا کسی دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). عطا دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). عطا دادن. بخشش کردن. ( از ناظم الاطباء ). چیزی به کسی دادن یا دست به سوی کسی درازکنان چیزی به او دادن. ( از اقرب الموارد ). || آن است که شیخ ، کتاب مورد سماع رابه دست خویش به کسی دهد و گوید تو از جانب من اجازه روایت مندرجات آن را داری و تنها به دادن کتاب کفایت نکند. ( از تعریفات جرجانی ). در علم درایه نوعی ازتحمل حدیث است ( مقرون به اجازه و غیرمقرون به اجازه ) و صور مختلف دارد مانند اینکه شیخ اجازه نسخه ای از احادیث مورد روایت خویش را به طالب تحمل حدیث بدهدتا او آنها را روایت کند. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.

فرهنگ معین

(مُ وِ لَ ) [ ع . مناولة ] (مص م . ) عطا کردن ، عطا بخشیدن .

فرهنگ عمید

۱. عطا کردن، بخشش کردن.
۲. چیزی به یکدیگر دادن و گرفتن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) عطا کردن عطا بخشیدن . ۲ - ( اسم ) عطا بخشش .

ویکی واژه

مناولة
عطا کردن، عطا بخشیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال جذب فال جذب فال عشق فال عشق فال تک نیت فال تک نیت