قتلغ

 واژه‌ای با ریشه‌های کهن ترکی-مغولی است که در طول تاریخ، معانی چندگانه‌ای از جمله مبارک، خجسته، بزرگ و محتشم را در خود جای داده است. این کلمه فراتر از یک صفت ساده، به عنوان لقبی فاخر و شایسته برای شخصیت‌های برجسته و به ویژه ملکه‌ها و شهبانوها به کار می‌رفته است. کاربرد آن نشان‌دهنده احترام و تعظیم نسبت به مقام و جایگاه فردی است که این عنوان را با خود حمل می‌کرده است.

اهمیت این واژه در تمدن‌های ترکی-مغولی به حدی بوده که در نام‌گذاری افراد بلندپایه، به ویژه در میان بانوان درباری، مشاهده می‌شود. برای مثال، نام قتلغ ترکان خاتون که یکی از نمونه‌های برجسته در تاریخ است، به وضوح معنای عمیق این واژه را بازتاب می‌دهد. در این ترکیب، قتلغ به معنای مبارکه و خاتون به معنای ملکه یا بانوی بزرگ است که در کنار هم، لقبی چون ملکه مبارکه یا بانوی خجسته را تشکیل می‌دهند و عظمت و فرخندگی صاحب این نام را نشان می‌دهند.

لغت نامه دهخدا

قتلغ. [ ق ُ ل ُ ] ( اِخ ) ( امیر... ) امیری از امیران شیراز ( 764 هَ. ق ). ( معجم الانساب ص 365 ).
قتلغ. [ ق ُ ل ُ ] ( اِخ ) برادر بایسنقر در مراغه به سال 563 هَ. ق. با سلطان ارسلان بن طغرل مخالفت کرد و اندیشه جنگ داشت. اتابک محمد به حکم سلطان برفت و او را مقهور ساخت. ( تاریخ گزیده چ لندن ص 472 ).

فرهنگ معین

(قُ لُ ) [ تر ] (ص. ) = قوتلوغ. قوتلوق: مبارک، خجسته.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مبارک خجسته.
برادر بایستقر در مراغه بسال ۵۶۳ با سلطان ارسلان بن طغرل بیک مخالفت کرد و اندیشه جنگ داشت.

ویکی واژه

قوتلوغ. قوتلوق: مبارک، خجسته.

جمله سازی با قتلغ

نازش ملک و ملک ناصر دین قتلغ شاه که بدو فخر کند تخت به روزی صدبار
نه پند بودش از حال قتلغ و بیرنی نه عبرت افتاد او را ز بی خرد به میان
حافظ ملک عراقی و اتابک تاج بخش قتلغ اینانج از پی ملک خراسان آمدست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال عشقی فال عشقی فال ارمنی فال ارمنی فال چوب فال چوب