ممحض

لغت نامه دهخدا

ممحض. [ م ُ م َح ْ ح َ ] ( ع ص ) خالص و بی آمیغ و محض و پاک کرده شده.

فرهنگ معین

(مُ مَ حَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) خالص کرده ، محض شده .

فرهنگ فارسی

( اسم ) خالص کرده محض شده
مشک شیر . آوندی که در آن شیر تکان داده و زده می شود تا مسکه و زبد آن بیرون آید .

ویکی واژه

خالص کرده، محض شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال شمع فال شمع فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ماهجونگ فال ماهجونگ